هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

هرکجا محرم شدی

چشم از خیانت بازدار

ای بسا محرم

که با یک نقطه مجرم می شود

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب

این Apps های جیمیل و کروم هم خیلی باحالن، همینطور امکانات گوگل

کلا خوشمان آمد هی کشفشان می کنیم هی ذوق می نماییم مخصوصا از بخشهای آموزش زبانش، فرانسه، انگلیسی، تازه کره ای و آلمانیَش را هم پیدا نموده به دوستان معرفی نمودیییم.

شما هم امتحان کنید شاید خوشتان آمد D:

از بخش web store کروم می تونین پیداشون کنین :)

------------------------

امروز با دو نفر بحثم شد که آخرش بخیر گذشت میخاستم بگم سومیش رو خدا بخیر گردونه که امشب سومیشم از راه رسید و اونم خدا رو شکر بخیر گذشت

انگاری امروز روز شاکی شدن من بود

خدا به هممون کمک کنه و هممونو هدایت کنه :)

-----------------------

از دیدن طراحی های صنعتی و مهندسی هم خوشم میاد، از خلاقیتها و طرحهای جالب و تازه 

نمونش این:

خیلی باحاله این خونه های سیار و کاروانی

من آخرش یدونه از اینا میخرمو میرم دور دنیا سفر می کنم ... این خط این نشون 8-> D:

------------------------

من جمعه، شنبه، 4شنبه و شنبه بعد امتحان دارم

دعام کنین خوب بدمو قبول بشم (مخصوصا جمعه پس فردا)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۰۸:۴۸
برگ سبز

یه توضیحی رو بدم راجع بهشون:

این کاروان عاشورایی بود که به همت همه هیئتها ایجاد شده بود و نزدیک به 20 کامیون، تریلی و وانت شبیه سازی رو اجرا کرده و از آغاز ولایت امیرالمومنین علی (ع) رو تا منبر امام زمان به تصویر کشیده بودن.

یه چیزی مشابه تعزیه های قدیم اما مفصلتر. واقعا جالب بود

تصاویر در ادامه مطلب...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۱ ، ۰۱:۰۷
برگ سبز
این قدر این دور و زمونه روشنفکر بازی میبینی (روشنفکر که چه عرض کنم، منورالفکرن ملت)، مخصوصا واسه این ایام، که دلت میخاد داد بزنی اعتقاداتتو، اینقدر همه بیخیال شدن و منورالفکر که میخای به همه این بی اعتناییا و مسخره بازیا پشت کنی و داد بزنی ...

امسال زدم به اون سیم، بجای هیچی نگفتن برعکس نشون میدم، هرجا تونستم مطلبو نوشته و عکس به اشتراک گذاشتم، چرا همش هیچی نگیم که مبادا ریا نشه؟، چرا اجازه بدیم بقیه هرکار میخان بکنن ما عکس العملی نشون ندیم؟ اگه ریا هست بزار باشه، بزار هر برداشتی میخاد بشه، بزار هرطور میخان فکر کنن، اگه به نمایش گذاشتن هر چرت و پرتی آزاده، چرا نباید عقیده خودمونو به نمایش بزاریم، اونم عقیده ای که شاید کامل نباشه و بقدر درک خودمون باشه اما به این چرت و پرتها 1000 برابر شرف داره؟ 

واقعا حالمو دارن به هم میزنن بعضی منورالفکرها.

قرار بر احترام گذاشتن به عقایدم که باشه اوکی، نباید بزاریم علنا به عقایدمون توهین کنن، یا به تمسخر بگیرنش و مام فقط شنونده باشیم، اگه احترامه، دو طرفست، تا جایی این احترام بر قراره که هر دو طرف باشه و به حریم دیگری تجاوز نشه، احترام میزاریم ولی تا همین مرز، بخاد توهین بشه مام بلدیم، بعضیا واقعا شورشو درآوردن.

من نه افراطیم نه تفریطی ولی به چیزی که اعتقاد دارم اجازه توهین نمیدم ... حداقل به اندازه فهم و درک خودم اعتراضمو نشون میدم... همین.

-------------------------

امسال محرم و عاشورای خوبی بود، از اینکه توی این شهر زندگی می کنم و مال این شهر و دیار هستم. خوشحالم، هر عیبی دارن داشته باشن، هیچ کس بی عیب نیست. اما همینکه دلشون واسه امام حسین و اهل بیت می تپه واقعا جای شکر داره...

هم از اینکه توی این شهرم خدا رو شکر

هم از اینکه خورده اعتقاد ناچیزی دارم و دینو ایمان دارم خدا رو 100 هزار مرتبه شکر

(یاد جلسه شکرگزاریمون افتادم، واقعا باید خدا رو شکر کنیم که دینو ایمون داریم، حتی اگه یه ذره هست)

امروز خیلی خوب بود. خیلی عکس گرفتم از کاروان اهل بیتی که مردم ساخته بودن و توی شهر به حرکت در میومد (ایشالا به زودی بعضی عکسامو میزارم)، یاد قدیما و بچگیام افتادم، جاتون خالی، یکی از تریلیها کوره گذاشته بود روش، واسه مردم نون صلواتی می پختن و موقع حرکت پخش می کردن، هرکی تیکه ای واسه تبرک می گرفت، خیلی خوب بود، جای همتون خالی بود...

------------------

امسال دیدن تکرار سریالهای مختارنامه، سفر سبز و شب دهم هم واسه خودش عالمی داره.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۱ ، ۰۴:۵۵
برگ سبز

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۱ ، ۰۷:۰۲
برگ سبز

این روزا خیلی این سوال واسم پیش میاد که اگه ماها اون زمان بودیم جزو کدوم دسته بودیم؟

یاران امام حسین (ع)؟؟!! یا کوفیانی که از ترس جونشون تنهاشون گذاشتن؟؟!!!! :(

نمیدونم :-

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۱ ، ۲۰:۵۲
برگ سبز


چون لاله چرا به خون نشستی ، عباس /کو در تن صد چاک تو دستی ، عباس ؟

ای سرو قلم قلم روی صفحه ی خاک / رفتی کمر مرا شکستی ، عباس . . .


------------------------------------

داره بارون میاد، با اینکه از دیدنش خوشت میاد اما ...

ته دلتو غصه می گیره حتی اگه لحظه ای به گذشته برگردی و صحرای کربلا رو بیاد بیاری...

اونوقته که تو دلت میگی

کاش اونجا هم بارون می بارید :-

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۱ ، ۰۸:۳۹
برگ سبز



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۱ ، ۰۰:۱۰
برگ سبز
شبهای آخر اباعبدلله الحسین و  هفتادو دو تن از یارانش...

چیزی به تاسوعا و عاشورای حسینی نمانده ...

عجب شبی بود امشب؛

شب جمعه ای پر از ...

توفیق شرکت در مراسم ابا عبدالله، حضور در دو مسجد، یکی مسجدی آشنا (مسجد ولایت)، و دیگری جایی که هیچ شناختی از آن نداشتی ...

مسجد امام حسن عسگری(ع)؛

هیئت محبان العباس؛

خادمینی که افتخار خود را پذیرفتن خادمیِ خادمان حسین بن علی و حضرت عباس (ع) می دانستند...

و امشب ...

روضه حضرت علی اکبر (ع) ...

چه می توان گفت وقتی نمی دانی چگونه حس و حالت را بیان کنی؛

چه می شود گفت وقتی می دانی حالت در کلام نمی گنجد؛

اصلا نمی توانی بگویی، وقتی هرچقدر هم تلاش کنی می دانی که نگفتنیست ...

پس نگو، بزار هر آنچه شد و حس کردی و حال خودت بود بماند بین تو و صاحب این شبها

فقط همین:

یا حسین ...

بمیرم برای زجری که آن زمان از دست کوفیان و در صحرای کربلا کشیدی و فرزندانت را جلوی چشمانت تکه تکه کردند و آه از نهادت بلند شد، بمیرم برای وقتی که از غم علی اکبرت کمرت شکست و بر زمین افتادی و با زانوانت خود را بالای سر جنازه فرزندت رساندی، بمیرم برای لحظاتی که تو از ته دل برای جنازه تکه تکه شده علی اکبرت زار میزدی و اشک می ریختی، و حرامیان یزید حال تو را دیدند و به حالت خندیدند، لعنت خدا هزاران بار بر آنها باد، خدایا عذابشان را صد چندان کن...

و بمیرم برای غمی که اکنون از دست ما بر دلت می نشیند و باز هم ما را رها نمی کنی ...

شرمنده ایم ...

شرمنده ...

اما هیچ وقت نظر لطفت را از ما مگیر، هیچ وقتِ هیچ وقتِ هیچ وقت ...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۱ ، ۰۸:۵۵
برگ سبز
یزد: حسینیه ایران

یزدیا از لحاظ عزاداری برای امام حسین همیشه معروف بودن، و عزاداریشون همیشه خاص و ستودنی بوده :)

حالا از اینکه توی ایران به این عزاداری چه دیدی هست بگذریم، میخام بگم واسه ما یزدیا هم حس نوستالژی خوبی رو به همراه داره، طوری که هیئات شهرهای دیگه مثل شهرو دیار خودمون به دلمون نمیشینه (البته مسلما ایراداتی هم داره که نمیشه از اونا هم چشم پوشی کرد اما خب بازم محسناتش می ارزه)

یزدیا در نقاط مختلف شهر و استانشون آداب و رسوم خاصی برای عزاردای ابا عبدالله دارن، که یکیش سینه زنی هست و من میخام حس و حال خودم و برداشتمو از این مراسم بگم:

من سبک هیئتهامونو خیلی دوست دارم، از بچگی تا حالا، حس ابهت و تاثیر زیادی روم داشته، این هماهنگی، همدلی (که از هر قشری، پیرو جوون، کوچیکو بزرگ، کنار هم می ایستنو سینه میزننو عزاداری می کنن)، سینه زنی، همخوانی و صدای کوبیدن بر سینه های ستبری که گاهی لرزه به تنت میشونه، سوز نوایی که برای امام حسین و 72 تن می خونن و همراهش سینه میزنن اشک بر چشمانت جاری می کنه، همه و همه احساس غرور خوبی بهت میده... (یادمه بچه که بودم این حس غرور و ابهت منم جوگیر میکردو هی ادای سینه زنا رو در می آوردم، خیلی هم دلم میخاست برم وسط هیئتشونو سینه بزنم D: )

حالا میخام تو این ماه عزاداری هر وقت فرصت شد یکی از نوحه های یزدی رو بزارم رو وبم و امروزم یدونه گذاشتم که می شنوین اونو

همه هیئتهامون خوبن و اصل نیت و یکدلی هست که برای سالار شهیدان خرج میشه (که هرچی خالصتر مقبولتر)، اما میون هیئات محله های یزد، چند هیئت هستن که از قدمت و اصالت بیشتری برخوردارن و همیشه نگاه مردم شهر من به اونا معطوفتر بوده و هست، یکی از اونا هیئت فهادان هست با نوحه خوانی اصلی خودش که آقای سعادتمند هستن و سالیان ساله که برای این هیئت میخونن و رهبری می کنن.

و نوحه ای که از وب من می شنوین یکی ازکارهای این هیئت هست

من این محله رو نمیشناسم، و چیز خاصی هم راجع بهشون نمیدونم اما نوحه های این هیئت از بچگی برام موندگار شدن و هنوزم که هنوزه بعضیاشونو حفظم... :)


------------------------

یکی دیگه از نوحه های قدیمی این هیئت رو گذاشتم که یادآور کودکیمه :)


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۱ ، ۰۸:۳۵
برگ سبز
بانوی نور! ...

شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما "بی حسین" شدن تو بود و شرمنده تر آن که تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم ... :-


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۸:۳۱
برگ سبز