هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

هرکجا محرم شدی

چشم از خیانت بازدار

ای بسا محرم

که با یک نقطه مجرم می شود

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب


بهشت از دست آدم رفت، از اون روزی که گندم خورد/ ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد
کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن / یه روزی هر کسی باشن، حساباشونو پس می دن
عبادت از سر وحشت، واسه عاشق عبادت نیست/ پرستش راه تسکینه، پرستیدن تجارت نیست
سر آزادگی مُردن، تَهِ دلدادگی میشه / یه وقتای تمام دین همین آزادگی میشه
کنار سفره ی خالی، یه دنیا آرزو چیدن / بفهمن آدمی یک عمر بهت گندم نشون می دن
بذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه / خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه
کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن / گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن
جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم / همه یک روز می فهمن چه جوری زندگی کردیم

روزبه بمانی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۱ ، ۰۱:۳۲
برگ سبز


عمریست که از حضور او جا ماندیم
در غربت سر خویش تنها ماندیم
او منتظر است تا که ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبری ماندیم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۱ ، ۰۱:۲۵
برگ سبز
شیطان به رسول خدا (ص) گفت که طاقت دیدن و تحمل این شش خصلت را از امت پیامبر اکرم (ص) ندارد و آن شش خصلت عبارتند از :

1-هنگامیکه به هم می رسند سلام می کنند. 2-با هم مصافحه می کنند. 3-برای هر کاری که می خواهند انجام دهند ان شاالله می گویند. 4-از گناه استغفار می کنند. 5-تا نام حضرت محمد (ص) را می شنوند صلوات می فرستند. 6-ابتدای هرکاری بسم الله الرحمن الرحیم می گویند....

-----------------------

خدا رو شکر فکر کنم 1،2،3،5 رو داریم همیشه، 4 و 6 هم داریم فقط گاهی یادمون میره

حالا بریم واسه شیطان آزاری:

6- بسم الله الرحمن الرحیم

1-سلام به همگی

2- الان به همتون دست دادم (البته آقایون نه ها :-" هروقت خواستم بیعت کنم باهاتون اونوقت ;) ) (یادمه دوران راهنمایی تو یه کتاب راجع به همین مصافحه خونده بودم و فقط همینش یادمه که این کار باعث محبت و دوستی بیشتر میشه، خوشم اومد از اون مطلب و از اون به بعد دیگه عادتم شد تا حدی که حتی گاهی یه جمع دوستان که باشن واسشون کمی عجیبه که من به همه دست میدم- البته خیلی باید مراقب بود، چون وقتی عادتت شد یهو یه نامحرمی که عادت داره به زن و مرد دست بده، دستشو بیاره جلو اگه حواست نباشه تو هم از روی عادت و ناخودآگاه دستتو میبری جلو :)) خدا رو شکر واسه من پیش نیومده اما واسه یکی از فامیلها پیش اومد :-"...)

3- انشالله که همیشه باعث آزار شیطان بشیم نه اون باعث آزار ما، انشاللهههه (اینم واسه محکم کاری)

4- خدایا همه گناهانمون رو به کرم و مهربونی خودت ببخش و بیامرز و بهمون کمک کن که دیگه تکرار نکنیم

استغفرالله و اتوب الیه...

5- بر خاتم انبیا محمد (ص) صلوات

"اللهم صل علی محمد و آل محمد"

یکی هم واسه امام زمان : بر جمال زیبای مهدی (ص) صلوات "اللهم صل علی محمد و آل محمد"

سومیشو بلندتر ختم کن :دی

"اللهم صل علی محمد و آل محمد"


الان دقش دادم یحتمل D:

--------------

اینم اندر باب مصافحه که خیلی سفارش شده :)

 مصافحه در اسلام

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۱ ، ۲۳:۲۶
برگ سبز
دیشب یه دوستی بهم میگفت:

"تو خودت رفتی، حس می کنم این تو پیله رفتنت بزودی یه پروانه بدنبال داره ..."


نمیدونم چرا همچین حسی کرده، و حسش چی بوده و معنیش چیه، اما این تو خود رفتنو خودمم دارم حس می کنم.

نمیدونم چرا، ولی انگاری این روزها تنهایی و فکر کردن رو بیشتر ترجیح میدم (یه چیزی تو مایه های کنج عزلت ;) )، میخام بگم و بخندم اما انگار هر طرف میری باید یه ناله ای بشنوی، یه چیز منفی همیشه هست که اذیت کنه...

حس کسایی رو دارم که خستگی به تنشون مونده، یا کوفته شدن...

همه چی خوبه خدا رو شکر...

چیزی کم نیست ...

اما انگاری خودم نیستم،

دلم واسه خودم شدیدا تنگ شده ...

امروز مصاحبه یکی از مجریان رو خوندم که همسن منه و روز تولدش مصاحبه کرده بود، بعضی حرفاش جالب بود برام ...

شاید منم بخاطر اینکه از دهه سوم گذشتم داره زندگیو نگاهم تغییر می کنه، این دهه دهه ی سرنوشت سازیه انگار. انگاری باید پخته تر بشی، باید بسازی، باید آرایش و پیرایش روح و نگاهتو توش انجام بدی.

یکی این دهه رو بهترین دهه زندگی می دونست یکی هم پر تاملترین و شاید خطرناکترین (خطرناکترین از این جهت که باید خیلی حواست باشه تا زندگی و دیدتو درست کنی)

دیگه نمیشه جوونیای دهه قبل رو داشته باشی (هرچند ما جوونی ای هم نکردیم ... اما شکر همینشم خوب بود)، میگفت دهه 20-30 دهه ایه که از محیط از دیگران تاثیر می پذیری، دهه ای که دیگران بهت مشاوره میدن، از همه چیزو همه کس میخای ببینی و یاد بگیری و تجربه کنی، اما دهه بعدی دهه ایه که باید خودت به خودت مشاوره بدی، خودت و قلبت باید مطمئن باشه و مشاور تو باشه...

حرف جالب و تامل برانگیزی بود ...

خیلی حرف بود که منو به فکر واداشت اما نمیدونم... سردرگمم، مخصوصا این روزا...

-----------------

رفته رفته اینو حس می کنمو می بینم که تعاریفم با بقیه فرق داره، دیدم فرق داره، نمیگم بهتره نه، ولی گاهی حس می کنی خیلییییی تفاوت دید داری خیلی تفاوت حسی داری با اطرافیانت، که تو هر زمینه ای هم میتونه میزانش متفاوت باشه، یه جا کمتر یه جا بیشتر... و بخاطر همینم نباید ناراحت شد، عصبانی شد، از کوره در رفت، چیزی گفت و و و ... چون همش بخاطر همین تفاوت دیده، همین... (حرف زدن در موردش راحته، بارها و بارها گفتمو گفتین و گفتن اما از حرف تا عمل خیلی راهه، باید تو میدون که هستی اینو یادت باشه که همیشه اختلاف نظر هست و نمیشه دیگرانو بخاطر عقاید شخصی یا دیدشون مواخذه کرد. یکی بچه ست، یکی جوونی می کنه، یکی بزرگتره، یکی مال فرهنگی متفاوته با عقایدی متفاوت که باهاشون بزرگ شده، یکی مذهبیه یکی نیست، یکی مسلمونه یکی نیست و الی آخر ...)

باید خودتو بپردازی، تراش بدی، مجسمه ذهنتو، روحتو، درک و احساستو ...

باید سعیتو بکنی ...

-------------

یه روزی ...

یه جایی ...

یه کسی ...

یه چیزی ...

صبر داشته باش، صبور باش ...

میرسی آخر به هدف، اگر در پی اش باشی ...

-----------

و این حرفها و زمزمه ها ادامه دارد ...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۱ ، ۰۹:۱۰
برگ سبز

گاهی گمان نمیکنی و می شود

گاهی نمی شود، نمی شود که نمی شود

گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست

گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود

گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست

گاهی تمام شهر گدای تو میشود

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۱۸:۲۸
برگ سبز
اینم از آخرین امتحان که تموم شد

اما اصن خوب نبود

نتیجش که دیگه بیشتر حالمو گرفت :|

اصن این ترم خیلی امتحاناش مزخرف بود. با اینکه خونده بودم اما ....

اصن انتظارشو نداشتم البته بازم بیشتر از همه شدم انگار، ولی اصن خوب نیست نتیجه م ... 

ایشالا ترم آینده که یه پله بالاتره از اینه بدتر و سختتر نباشه ...

(امیدوارم اولین امتحانی هم که دادم نتیجش قبولی باشه....)


میخاستم بعد این امتحان بیام بشینم کارهای عقب اتفادمو انجام بدم، به کارها و درخواستهایی که مونده بود رسیدگی کنم، اما حالم گرفته شد دیگه حسش نیست...

احتمالا تا فردا همینطوری باشم ایشالا فردا شب یا پس فردا حالم میاد سر جاش ... شایدم زودتر

دوستانی که منتظر جواب یا کاری از طرف من بودن! شرمنده...

فعلا حوصله ندارم. بعدا ایشالا


-----------------------

تصحیح: نتیجه ها رو امروز دادن، بهتر از اونی که بهم گفته بود شدم.

خدا رو شکر :)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۱ ، ۰۴:۲۴
برگ سبز
- اصن به من چه که ...؟ والااا


- نامردم اگه دیگه ...... ، حالا ببین ... :-" :)


- اصلن حسش نیست ...


- فرداااااا ...


- یه تصمیمی گرفتم که بزودی عملی می کنم ... بقدر کافی دلیل اومد جلو چشام، ضمن اینکه دیگه به دلم نیست ... همین (شایدم از اول اشتباه کردم ... اما اینم یک تجربه بود دیگه :) )


- Seulment Dieu me protège, Il est ma sauvegarde, mon aide et mon asistant, seulement Dieu

Je ne dois pas compter sur personnes ...

Mon Dieu! je t'aime bien ...

Quand je pense que je peux compter sur personnes, tu montres moi que "Non, je ne peux pas"...

Oui!

J'ai compris ... et je te demands que jamais n'oublie pas moi, s'il te plaît!

Merci à tu pour tout :)

---------------------

آمار بازدیدم رفته بالا، که بیشترش هم بخاطر کلیپ حذف شده مختارنامه هست...

طفلیا سرچ می کنن میان میبینن کلیپه از دسترس خارج شده... دوستانی که بخاطر اون میاین به وبم! شرمنده! می ترسم خودمم آپلود کنم واستون بعد برن حذفش کنن :|

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۱ ، ۰۷:۰۴
برگ سبز
امروز توی کلاس بعد از امتحان بحث آزاد به زبان فرانسوی داشتیم راجع به کار و موضوعات دیگه، بعد صحبت غذاهای خوشمزه شد، و هرکی داشت یه چیزی می گفت، رسید به اینجا که صحبت غذاهای خارجی و فرانسه پیش اومد (چون استاد ما از بچگی تا لیسانسش رو فرانسه بوده، یکی از دوستان هم مسافرت داشته به کشورهای خارجی) حالا ایناش بماند، تا جایی پیش رفت که صحبت از خرچنگ و قورباغه و حلزون و صدف و اینا شد، بعد یکی از دوستان گفت من خرچنگ خوردم خیلی خوشمزه ست، بعد من تعجب کردم اولش به روی خودم نیاوردم بعد دیدم باز تکرار کرد، گفتم خرچنگ حلال نیست که! (:/ + :)

اول که خودش بهم گفت برو بابا، خوک و خرگوش و اینا حرامه خرچنگ و ما نشنیدیم، بعد دوستای دیگه هم شنیدن من چی گفتم، یکیشون گفت نه حلاله، گفتم نه حرومه، گفت تو شهرهای جنوبی میفروشن تو بازار قشنگ، گفتم ولی حلال نیست. بعد یکی دیگه گفت، نههه، حلاله، حالا اونا اصرار من انکار

خلاصه بعدش دیگه بحث عوض شد

ولی این اصرار و انکار باعث شد یخورده شک کنم و بیام سرچ کنم با اینکه می دونستم گفتم بزار ببینم شاید فتوای جدید دادن ما خبر نداریم. القصه که ما سرچ کردیم و علاوه بر مطمئن شدن از صحت حرفمون، به چیزهای جالبی رسیدیم که بحثش تو خونه مون هم شکل گرفت و واقعا جالب بود برامون

حالا چون خیلی واسه خودم جالب بود و چیز تازه ای یاد گرفتم، لینکها رو میزارم اینجا که شمام بخونین:

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=134897

http://makarem.ir/websites/farsi/estefta/?mit=692

(فقط یه سوال پیش اومده برام: میگو فلس داره؟ شبیه خرچنگه که :-؟؟)


تا اینجا احکام شرعیش بود از اینجا میرسه به چرایی و نکاتی که برام جالب بود :


راستی شما تا حالا راجع به حیوانات مسخ شده شنیده بودین؟ (من خیلیییی کم شنیده بودم اما فکر نمی کردم تو قرآن و دین ما اومده باشه، واسه همین هیچوقت پیشو نگرفته بودم)

http://porseman.org/q/show.aspx?id=110372

http://www.iran-eng.com/showthread.php/120452-%D8%AD%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B3%D8%AE-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%28%D8%B9%29

http://islamquest.net/fa/archive/question/fa614

------------------------

امروز کلا از نظر مذهبی مشعوف شدمو حرفهای خوبی شنیدم، ظهر هم دکتر رفیعی راجع به اهمیت عزاداری بر سالار شهیدان و ایراداتی که مد شده می گیرن بعضیا، و روشها و هدفشون چیه صحبت کردن که اونم برام جالب بود، و خوبیش این بود که جواب سوالا رو دادن با دلیل و سند و متناظر کردن موقعیتها هم دادن (وقتی جواب سوالاتو میگیری خیلی حس خوبیه، فکر می کنم جوونای نسل ما هم به همین جوابهای منطقی نیاز دارن بیشتر، شاید خیلیا جواب درست بشنون از سردرگمی بیرون بیان و برگردن به دین و مذهبشون- متاسفانه شنیدم 5000 نفر از اسلام به مسیحیت گرایش پیدا کردن- شاید همینا هم جواب قانع کننده ای می یافتن دنبال چرت و پرتهای بقیه نمیرفتن، نمیدونم، الله اعلم، فقط می دونم این نسل رو حرفهای تکراری راضی نمی کنه اگه میخان نجات بدن باید به فکر روشها و حرفهای کاملتر و قانع کننده تری باشن). من خودم امسال هم محرم خوبی داشتم هم توی همین مراسمها شخصا به جواب سوالی که برام پیش اومده بود رسیدم (اینکه چرا واسه هر امامی که شهادتشون میشه و میخان روضه بخونن، یا هر مراسم مذهبی که باشه، روضه اون امام رو میخونن و باز همه مراسمها و روضه ها رو به امام حسین ختم می کنن؟) امسال هم از نظر حسی فهمیدم هم از نظر درکی (خدا رو شکر).

خدا هیچوقت عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) و برکاتش رو از ماها نگیره 

------------------------

خدا رو شکر ناراحتی ای هم که با یه دوست پیش اومده بود برطرف شد (ایشالله) و امتحانم هم با بیخیالی و البته خوب دادم D: :)

آسون بود اما امتحان 4شنبه سخته امیدوارم که واسه اون بیخیال نباشم

التماس دعا از همگی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۱ ، ۰۶:۱۳
برگ سبز


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۱ ، ۱۵:۱۴
برگ سبز
عجب گیری کردم بخدا

مثلا امروز قرار بود روز خوب من باشه

و بشینم درس بخونم

باز برنامه دارم .... :|

شیطونه میگه اصن بزار برو هیچ اثری هم از خودت بجا نزارا .... اه

با این ذهن به هم ریخته خدا فردا و امتحان منو بخیر گردونه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۱ ، ۲۳:۱۱
برگ سبز