هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

هرکجا محرم شدی

چشم از خیانت بازدار

ای بسا محرم

که با یک نقطه مجرم می شود

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.

وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می کنی ؟

دختر گفت: می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی زد و گفت :با من بیا٬ من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی.

وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نیست!

مرد دیگرنمی توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد.

شکسپیر می گوید: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن!

------------------

فریبا معصومی معلول نیست من و تو معلولیم :|

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1767587

باید خجالت بکشیم ...

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۱ ، ۰۴:۱۷
برگ سبز

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۱ ، ۰۷:۳۵
برگ سبز

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۱ ، ۰۷:۵۹
برگ سبز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۱ ، ۰۴:۱۴
برگ سبز
این تصویر رو توی جی پلاس هم شر کردم

ولی اینقدر حس خوشی داشت واسم که خواستم توی وبلاگم هم بزارم. خدایی من از اون دست بانوانی نیستم که معروفه خیلی وقتشونو توی آشپزخونه سپری می کنن، جیم میشم تا جایی که بتونم. (هرچند نمیشه از این واقعیت فرار کرد که آشپزخونه مکانیه که خانومها بیشتر باهاش سروکار دارن و وقت زیادیشونو توش هستن). با این اوصاف خدایی اگه من همچین آشپزخونه ای داشته باشم اصن دلم نمیاد ازش برم بیرون، تلویزیونو لپ تاپو همه چی هم میارم میزارم کنارش که دم دست باشه وقتی نیاز شد، نقدا همینجا اتراق می کنم و نمیرم بیرون D: :))

میخاممممم 8->

خدا یه پول قلمبه ای بده به آدم، میده خونه اشو اینطوری بسازن.

مهندس عاطی یادت باشه نقشه آشپزخونه م رو اینطوری بکشی D : P:


اصن رووووحم تازه شد.... یعنی در این حد D:  :))

میخاااااااااااام 8->

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۱ ، ۰۰:۳۸
برگ سبز
شده دیدن اون صحنه، اون لحظه و اون تصاویر باعث تغییر مسیرتون بشه و تصمیم بگیرین که از همونجا تمومش کنین تا اون موردی که براتون مهمه بازم برگرده به حالت قبلش ؟

.

.

.

(هرچند بر نمیگرده اما بازم ماهی رو هروقت از آب بگیری تازست )

ادامه دارد

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۱ ، ۰۸:۴۰
برگ سبز
اونوقت شده اون لحظه، اون صحنه، دیدنش ... شما رو بخودتون بیاره که بفهمین که اشتباه کردین و دیگه نخاین اشتباهتون اثر بزاره روی موردی یا مواردی که براتون مهم بوده؟

.

.

.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۱ ، ۰۸:۳۴
برگ سبز
شده تا حالا یه لحظه یهو یه چیز کوچیک (که شاید مهم هم نباشه اصن) باعث بشه بخودتون بیاین و یه مدت زمان مشخصی از گذشته تا حال جلوی چشمتون رژه بره و مرور بشه؟!

.

.

.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۱ ، ۰۸:۳۳
برگ سبز


***********************************************************


در اولین صبح عروســی ، زن و شوهــر توافق کردند که در را بر روی هیچکس باز نکنند .

ابتدا پدر و مادر پسر آمدند . زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند اما چون از قبل توافق کرده بودند ، هیچکدام در را باز نکرد .

...

ساعتی بعد پدر و مادر دختر آمدند . زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند .

اشک در چشمان زن جمع شده بود و در این حال گفت :

نمی تونم ببینم که پدر و مادرم پشت در باشند و در را روشون باز نکنم . شوهر چیزی نگفت ، و در را برویشان گشود .

سالها گذشت خداوند به آنها چهار پسر داد . پنجمین فرزندشان دختر بود .

برای تولد این فرزند ،پدر بسیار شادی کرد و چند گوسفند را سر برید و میهمانی مفصلی داد .

مردم متعجبانه از او پرسیدند :

علت اینهمه شادی و میهمانی دادن چیست ؟

مرد بسادگی جواب داد :

چون این همون کسیه که در را به رویم باز میکنه

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۱ ، ۲۲:۵۶
برگ سبز

متنفرم از به سخره گرفتن و گرفته شدن (علی الخصوص در مورد اعتقادات) ...

.

.

.

و بیزارم از سرکار گذاشتن و گذاشته شدن (حتی به شوخی) ...


به شدت

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۱ ، ۰۱:۵۲
برگ سبز