๑♥๑♥๑مــــــــرنــــــــــج و مـــــــــرنجـــــــان๑♥๑♥๑
![](https://lh6.googleusercontent.com/-KCZNftkDMQk/UVbEtfReQVI/AAAAAAAAAlU/pIHMr_hbpec/w506-h685-o/gaovoh9a5efkskodlkim%2B-%2BCopy.jpg)
از مرحوم حاج آقا مجتهدی نقل شد که می فرمودند:
آقای آخوند از آقای نخودکی خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت:
*مــــــــرنــــــــــج و مـــــــــرنجـــــــان*
آقای آخوند گفت مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم. ولی مرنج یعنی چی؟ چطور می توانم ناراحت نشوم؟ مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده چطور می توانم نرنجم؟!آقای نخودکی گفت: علاج آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی
------------
یعنی خیلییی سخته نرنجیدن، اما کم کم میشه ...
این گفته، بدرد من و امثال من میخوره، نه که حتما خودمونو کسی می دونیم نه، حالا توضیح میدم چطور...
چند روزیه دیدمش و فکر می کنم بهش، من از اونایی هم که زودرنجم و حساس، از وقتی دیدم بهش فکر می کنم، نه که خودمو کسی بدونم نه، اما شاید رنجیدنم هم گاهی واسه این بوده که به غرورم برخورده. اما یه چیز دیگم هست یه وقتایی واقعا دلتو می رنجونن و میشکنن که خب حقم داری، اما این گفته و روایت، نشون میده که حتی اگه حقم داشته باشی یعنی رنجیدنت به حق باشه وقتی به این فکر کنی اونوقت برات سبک میشه و دیگه نمیرنجی ...
نمیدونم منظورمو تونستم برسونم یا نه، اما این چند روزه هر وقت موضوعی پیش اومد که در حالت عادی باعث ناراحتیو رنجشم میشد، یاد این حرف افتادمو به خودم گفتم، فلانی، خودتو کسی ندون! بعدش بلافاصله به این فکر می کردم که الان من خودمو کسی دونستم که ناراحت شدم؟ بعد میدیدم نه خودمو کسی نمیدونستم و دلیلش شاید خیلی وقتا این نباشه اما با گفتن همون جمله به خودم و فکر کردن و سنجیدنش دیدم چقدر راحتتر تونستم از کنار مسئله رد بشم و واسم عادی بشه...
اینه که به نظرم خود این تلنگر و یادآوری این جمله و روایت می تونه خیلی کمک کنه :)
امیدوارم این روند ادامه پیدا کنه ...