هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

هرکجا محرم شدی

چشم از خیانت بازدار

ای بسا محرم

که با یک نقطه مجرم می شود

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب

خالق + نجوا

شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۳۹ ق.ظ
منم زیبا

که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم

که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت

وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!

آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت

خالقت

اینک صدایم کن مرا.

با قطره ی اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را

با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو جز من کس دیگر نمیفهمد

به نجوایی صدایم کن.

بدان آغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات آوردم

قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان،

رهایت من نخواهم کرد.


شاهبداغی

...........................


خدایا خداوندا

مرا دریاب

مرا دریاب

که من هیچم بدون تو

منم من

همان ناچیز، خَلقت

که آغوش پر مهر تو را

سخت

محتاج و خواهان است

همان آغوش گرمی را

که خالق بهتر از هر کس

به عبدش عرضه می دارد

همان آرامش سیری که نایابست

و جز در آغوش گرم خالق یکتا

دگر جایی

نتوان یافت


مرا دریاب ای عاشقترین

ای نزدیکتر به من از من

ای آنکه مهرت برتر از هر عشق زیباییست

خدای هر چه مهر و عشق و امیدست

مرا دریاب

مرا دریاب 


مباد آندم که برگیری

نگاه مهربانت را 

ولو لختی ز من ...

که نابودم

نابود و پوچ و هیچ


مهربانا

مرا دریاب

دریاب

دریاب

...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۰۱
برگ سبز

نظرات  (۱)

۰۱ تیر ۹۲ ، ۰۷:۰۹ زهرا خانوم
ممنون عزیزم
شاعر اولی آقای شاهبداغیه اصلا سبکش به سهراب نمیخوره!!!!! اتفاقا این شعر با اسم سهراب واسم میل شده بود و من هم کلی تعجب که بابا این شهره آشناست من یه جایی خوندمش، چند روز بعد اصلاحیه زدن که شاعرش آقای شاهبداغی بوده.من یه زمانی شعرای آقای شاهبذاغی رو میخوندم توی مجله موفقیت خیلی قشنگن.

پاسخ:
پاسخ:
خواهش
ااا
منم دیدم تو ایمیلم که در جواب به شعر معروف شریعتی نوشته بود (هرچند اون شریعتیش هم منتسب به اونه ولی مطمئن نیستن)
اوکی درستش می کنم اولی رو دومیشم که تصحیح نمیخاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی