هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

هرکجا محرم شدی

چشم از خیانت بازدار

ای بسا محرم

که با یک نقطه مجرم می شود

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب

من و این روزا...

دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۳۰ ق.ظ
نمیدونم دقیقا چه حسیه

ولی مدتیه به شدت از نت و دنیای مجازی احساس خستگی می کنم

احساس می کنم خیلی منفعل شدم

دارم بجای پیشرفت پسرفت می کنم

درجا میزنم (تازه مایی که مثلا فعالیت نتمون مفیدتر از بقیست و این حسو دارم)

باید یه کاری بکنم

یه فعالیتی

بدجور حس ناخَشی دارم، کلافگی، نارضایتی ... (اه، خسته شدم، چرا اینطوری شدم من :(( )

اصلا از خودم راضی نیستم

اصلاااا

کمکککککککککک

....

چند روز پیش با خواهرم داشتیم به این فکر می کردیم که چقدر حافظه مون ضعیف شده ...

البته حافظه کوتاه مدتمون

و فکر می کنم یکی از دلایلش همین نت باشه (که حتما هم هست)

باید یه فکری بکنم واسش اینطوری پیش بره خطری میشه (هی الکی الکی خندیدیم گفتیم آلزایمر گرفتیم، آلزایمر مسریه و اینا، حالا داره نسیبمون میشه :|)

راهکاری سراغ دارین واسه تقویت حافظه و پیشرفتش؟!

(مدیونین اگه دریغ کنین D:)


---------

شده تا حالا به خودتون بگین، یا یهو با این سوال مواجه بشین که: آخرش که چی؟! / ته این کار، این جا، این موضوع، این موقعیت، این مکان، و ... به کجا میرسه؟! 

حتما شده (چون این یه سوال ذاتی و فطری هستش)

منم بارها واسم این سوال پیش اومده، تازگیها هم بیشتر (مخصوصا راجع به جمعی، البته قبلا هم چندبار از خودم پرسیده بودم اما حالا پر رنگتر شده برام)

به نظرتون چرا؟!

اونوقت وقتی مواجه میشین باهاش چی کار می کنین؟ جوابی هم میگیرین؟ پیدا می کنین؟

بعد اگه پیدا نکنین چی کار می کنین؟ چی میشه؟!


----------------

پ.ن1: جدیدا تصمیم گرفتم دیگه نظر ندم واسه کسی، وقتی نظر بدم که نظرمو بخان و حتی اگه قبولش ندارن بهش احترام بزارن

پ.ن2: از یه چیزایی پشیمونم

پ.ن3: کلا این روزا حس خوشایندی از نت ندارم فکر کنم اون تاثیر اعتیاد و افسردگیشو روم گذاشته، واسه همین چند روزه کمش کردم هم به این دلیل هم به دلایل دیگه، کم میام، وقتیم میام سر میزنم و به کارهای دیگم میرسمو سریع میرم. حوصله شو ندارم فعلا. (وقتیم پای نت نیستم حس بهتری دارم)

پ.ن 4:

خدایا آآآنیییی منو به خودم واگذار مکن

به عزیزترین و بهترین بنده هات قسمت میدم

منو به خودم وامگذار ... (عاجزانه میخام ازت)

آمیـــــــــــــــــــــــــــــن

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۰۶
برگ سبز

نظرات  (۷)

به نظر من هم نت زیادی باعث پسرفت میشه. خودم رو میگم. یه چند وقتی عین معتادا بودم. هر روز صبح که چشمام باز میشد اولین کاری که می کردم روشن کردن لپ تاپم بود.
اوضاعم خیلی خراب بود. خواهرم چپ میرفت راست میومد به مامانم اینا میگفت این معتاد شده. یه فکری به حالش بکنید.

برای ترک اعتیاد یه برنامه ریزی کردم که هر روز با بهونه یا بی بهونه برم بیرون. توخونه نمونم که برم تو نت. بعدش هم بیشتر وقتم رو با کتاب خوندن پر میکنم. تا حالا جواب داده.

اون حس نا خشی و نا رضایتی رو که گفتی بد جوری باهاش آشنام...

پاسخ:
پاسخ:
کتاب خون که نیستم زیاد

ولی انگاری باید یه فکری بکنم

منم این چند روزه هی بیرون رفتم یا به کارای دیگم مشغول کردم خودمو

تونستم نتمو کم کنم

اما هنوز حس ناخشی دارم باس یه کاری کنم که این حسه خوب بشه

راضی باشم از خودم

امید به خدا

این کلاسا تموم بشه با این شهریه جدیدی که واسه کلاس فرانسه گذاشتن فکر کنم دیگه ادامه ندم [یعنی با اینکه خیلی گرون شده و زور داره اما اگه حس قبلنامو داشتم و حس می کردم دارم پیشرفت می کنم و راضی بودم ادامه ش میدادم اما مشکل اینه که استادمون با وجودی که گرامر رو خوب یاد میده اما مجالی واسه حرف زدن نمیزاره خیلی (اینقدرم از خودش تعریف می کنه، یکی نیست بگه بابا، آخه این گرامری که تو درس میدی باید توی گفتار هی تکرار بشه که آدم یادش بمونه و ملکه بشه براش، اون گرامری هم که اون درس میده من باز میرم تو نت خودم سرچ می کنم پیدا می کنم تا بفهمم درست)، انگیزه م کشته شده، منم که سرم شلوغتر شده واقعا دارم خودمو بزور می کشونم، میزارم دم آخر میخونم اونوقت یا تاپ میشم یا نفر دوم ولی بعدش اون نکته گرامریاش و COD, COI و سوالی شرطی و ایناش یادم میره، لغت خوب یادم می مونه ها ولی گرامر همیشه فراره، خلاصه با این شهریه و شرایط دیگه صرفم نمی کنه، ترجیح میدم خودم بخونم و بیشتر واسه اسپیکینگش کار کنم]
اونوقت شاید وقتم خالی بشه یه کلاس ورزشی برم یا اینکه برنامه بچینم یه فعالیتی بکنم شاید خوب بشه
مرسی از راهنمایی :)
حالا که چی؟
وای که چقدر بده اون موقع هایی که این جمله تو سرم چرخ میزنه.
یعنی اون موقس که ته نا امیدی وپوچیم.
این همه زحمت بکشم. اینو بخونم. اونجا برم واسه کار.با فلانی همکاری کنم و .........
آخرش که چی؟


ولی به نظر من چیزی که میتونه یه خورده کمک کنه به رهایی از این وضع ، اینه که فقط و فقط به همین الان و همین ساعت فکر کنی. نه به آخرش!!
این کار به من خیلی کمک کرد.

پاسخ:
پاسخ:
چه بدونم

آره شاید اینطوری کمکی کنه به این سوال و این حس

مرسی
اگر وقت و تواناییش رو دارید، خودتون رو به یک مسافرت ِ دست ِ کم یک روزه مهمان کنید!

پاسخ:
پاسخ:
نقدا تا آخر خرداد نمی تونم :(

مگه اینکه یه رصد خودمونی با بچه ها جور بشه که اونم گمون نکنم چون اونام درگیر امتحاناشونن

کاش میشد

مرسی از نظر

راجع به بهبود حافظه پیشنهادی ندارین؟ :-"
واللا اون موقع ها به ما می گفتند روزی 7 تا کشمش با صلوات بخورید تاثیر داره (یعنی هفت تا کشمش هفت تا صلوات)، دانشگاه که اومدیم نه جدیت ِ این کار رو داشتیم و نه کشمش :)) ندیدیم که تاثیر داره یا نه ولی یحتمل باید داشته باشه

پاسخ:
پاسخ:
جالب بود
باشه
کشمش داریم ببینم جدیتش هست یا نه
امید به خدا
مرسی از راهنمایی
سلام
کشمش رو شنیدم ناشتا باید خورد و صلوات هم که البته موثره.
غیر از این هم باید محفوظاتت رو زیاد کنی. شعر دوست داری، حدیث، یا زبان فرانسه یا هرچی. هرروز چند خطی حفظ کن. با این کار هم از احساس پوچی درمیای و چیزی به معلوماتت اضافه میشه و هم حافظت تقویت میشه.

پاسخ:
پاسخ:
سلام شاذه جان
بله اینم فکر خوبیه
مرسی از نظر
سلام جیگر
من اومدم
خیلییییییییییییی خوبم خدا رو شکر
ببین از من میشنوی کامپیوتر یا هر چیزی رو از پریز برق بکش یه جوری که تنبلیت بکشه بری سمتش بعد امکانات ارتباط جمعی هم بذا کنار مطمئن باش جواب میده خیلییییییییییییی خوب میشی واسه من که جواب داد
دلم واستون تنگ شده

پاسخ:
پاسخ: سلااااام عزیزم
چطوریییییی
بابا نور بالا میزنی
خوش گذشت اعتکاف؟
جای منو خالی کردی؟ دعام کردی؟
خوشبحالت کاش میشد منم میرفتم اما مگه این کلاسا میزاره :|
امروز هی میخاستم اس بزنم، البته از دیشب به یادتم هی بخودم میگم زهرا برگشته، هی میخام احوالتو بپرسم اما فرصت نشد، الانم که آن شدم گفتم میام یه سر بزنم بهت دیدم پیش دستی کردی
خوبیییییییییییییییییییییی؟
باید تعریف کنی سر فرصت چه گذشت بهتاااا
راجع به پیشنهادتم کم کم داره همین میشه، البته واسه درسم باید بیام نت چون سرچ دارم ولی کلا کم شده
ایشالا این ترم تموم بشه به سلامتی ببینم تابستون چیکارم و ایشالا یه برنامه درست درمون بریزم واسه خودم ...
امید به خدا
من خیلی وقتا این احساس بهم دست می داد ، ینی وقت زیاد و بیهوده پای نت تلف کردن خیلی حس بدی بهم می داد . چون آدم رو وارد یه جور خلسه ی عجیب می کنه دنیای محازی که زمان از دست خارج میشه و وقتی به خودت میای می بینی ساعت ها پای کارهای بیخود تلف شده و رفته
آدم بدجوری عذاب وجدان می گیره !

ولی اگر فعالیت های نتی محدود بشن به معیار مفید بودن قسمت اعظمی از این احساس بد برطرف میشه . ینی شما اگر یک ساعت پای اینترنت می شینید یا به نفع خودتون استفاده ی مفید بکنید از فضاش یا برای دیگران مفید باشید.

به نظرم نوشته های شما برای مخاطبانی که می خوننتون انقدر مفید هست که نخواید حس بدی داشته باشید ، جدی عرض می کنم .

در مورد مشکل حافظه هم خصوصی عرض می کنم مسائلی رو!

پاسخ:
پاسخ:
بله حرفاتون درسته واقعا

واقعا؟!!
ممنون از لطفتون
خوشحالم که نظرتون اینه
و امیدوارم که واقعا همینطور باشه
از توصیه هاتونم ممنون
نکات خوبی بودن واقعا
مرسی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی