دیشب تا صبح
بعدم دیدن صور فلکی که بعضیاش یادم رفته بود و مرورش واسه همکارمو خواهرش و دو تا خانوم و چندتا آقای دیگه که بار اولی بود میومدن و یاد دادنش به اونا، گرفتن بعضی اجرام و ذوقی که از دیدنش می کردن، مخصوصا دیدن زحل، یعنی معرکـــــــــــه بود معرکه...
زحل موقعیت حلقه هاش خیلی خشگل شده قشنگ می تونستی فاصله شون رو ببینی حتی با بزرگنمایی کم. خلاصه جای همه دوستان خالی بود. هوا هم گاهی ابری شد اما زود ابرا می رفتن، انصافا همراهی کرد باهامون، ولی دیگه آخراش یَک سوزییییی میومد که نگوووو...
ساعت 3 و خوردی شد که بر گشتیم و خاطره ای شد بعد از مدتها کنار دوستان بودن، هم رصدش هم شیطونیاش هم خندیدنش هم آسمونش (هرچند رفتن تیر چراغ زدن اونجا و آسمونشم خرابتر کردن اما بازم حس خوبی بهم داد)
خلاصه خیلی جاتون خالی بود :)
------------
اونجا بعضی شیطونیا و سر و صدای بچه ها رو که میدیدیم منو همکارمو خواهرش می گفتیم چقدددددددر تفاوت نسل داریم
البته مام شیطونو خوشیم اما علایق و رفتارا و شلوغ بازیای 18 تا 20 ساله های الان با ماها چقدر فرق داره
خیییییییلی سر و صدا داشتن :)) یه لحظه آروم نبودن که ...
بعد از اونطرفم مثلا سریالهای مورد علاقشون، فیلما، کتابها، آهنگها ... همه و همه نشون از تفاوتی بود که ما هم یروزی با نسل بزرگتر از خودمون داشتیم
همیشه همینه، فقط باید تفاوت ها رو فهمید و سعی کرد که در عین تفاوت به تفاهم و احترام رسید :)