...
يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۱، ۰۶:۲۱ ق.ظ
اینقدر حرف و احساسات مختلف و متناقض توی دل و ذهنم جمع شده که ...
نمیدونم
این هفته فکر کنم اصلا روی موود خوبی نباشم به یک دلیل قدیمی، همه سعیمو می کنم که خوب باشه و امیدوارم که باشه اما ...
امیدوارم که خوب و خوش باشمو به سمت تکرار لحظات نرم ...
دلم نمیخاد با کسی حرف بزنم، این هفته رو فکر کنم تو غار خودم باشم بهتر باشه ...
شاید اگه حرفی زدم همینجا باشه، شایدم هیچی نگم ...
اگه کار واجبی داشتین واسم آف یا پیام بزارین، اما توقع حرف زدن باهامو نداشته باشین چون خوش نیستم ...
التماس دعا :)
۹۱/۰۸/۰۷
منم بالاخره یه روز گم و گور میشم...میبینی حالا