کوتاه نوشت
دلم میخاست سر فرصت یه پست بزارم حتی چندتا پیشنویس داشتم مال آخرای سال 92 که نه فرصت کردم نه حس نوشتنش بود ولی انشالله بزودی مینویسمشون.
از اینکارای مد شده هم خوشم نمیاد هرچند بعضیاش رسم خوبی ممکنه باشه ولی از اینکه بوی تقلید بده خوشایند نیس برام پس کار خودمو می کنم و سر فرصت می نویسم
واما چند خط کوتاه:
*سال نو با تاخیر واسه همتون مبارک و فرخنده باشه خیلیامون تبریکات زیادی دریافت کردیم خیلیام کم اما در عین خوب بودن یادها از طرف دوستانت ولی بازم مهم اینه که کدومش دلانه و از صمیم قلب باشه نه از سر اجبار و تکلیف امیدوارم تعداد دلانه های دریافتیمون بیشتر باشه
*تهرانم و دارم با موب می نویسم چون دلم نوشتن خواست اما باید برگشتنی خواب داستان گونه مو بنویسم
* خیلی کارا دارم واسه انجام دادن اما تصمیم دارم تعداد علایقات و دلانه هامو بیشتر بهش برسم و لذت ببرم مثل زبان فرانسه م انشالله که بتونم تو این تعطیلات .
*اصن یادم رفته دانشجو ام. درسو بخیل شد م گفتم از سفر برگردم میخونم اینم که ایشالله خدا خودش کمک کنه
* تو این سفر و سال نویی سعی کردیم تمرین کنیم برای غیبت نکردن و صلوات فرستادن بجاش , خدا رو شکر تا حدی موفق بودیم ایشالله خدا خودش کمک کنه کلا حذفش کنیم
* واییی همین چند دقه پیش تو حیاط کوچولوی داییم نگاهم به آسمون افتاد و یچیز قرمزو پر نور تو اسمون دیدم دویدم عینکو برداشتمو نگاه کردم دورو برشو هی اینور اونور تا اینکه بر اساس موقعیتش حدس زدم که زحله به احتمال زیاد یا چون قرمزه شایدم مریخ باشه, خیلی خشمل بود ذوق کردم نیشم باز شد ... بعدشم اومدم با نرم افزار موبم چکش کردم دیدم مریخهههه... دوست داشتین برین ببینینش
دیگه شب بخیر من رفتم بلالم