گوش شنوا+نگفتن موضوعی به یک عده خاص+حس خطر زنها و بی فکری مردها
+ گوش شنوا:
یروزی یه دوستی وقتی داشت درد دل میکرد برام بهش گفتم: نمیدونم، چی بگم والا، کاش می تونستم کاری بکنم...
بهم گفت: فلانی، تو همین که میشینی حرفهای آدمو میشنوی، وقت میزاری و گوش میدی خودش غنیمته. اون لحظه بهش گفتم نه بابا، کاری نمی کنم که، شنیدن و کاری نکردن که کار خاصی نیست (الانشم به نظرم کار خاصی نکردم) اما گذشت و نوبت خودم شد ...
وقتی نشستمو خواستم با یکی حرف بزنم و اون گوش نداد و نشنید و بعد از هر جمله من حرفی زد و هر حرفمو معنی و برداشتی کرد و بجای شنیدن هی جواب داد، اونوقت فهمیدم که نهههه، گوش شنوا هم غنیمتیه واقعا، اون لحظه گفتم به خودم راست میگفت که شنیدن حرف آدم و گوش دادن خودش خیلیه....
خدایی الان اصلا قصدم تعریف از خود و بقول دوستان خود شیفتگی نبود (اصلا منو بزارین کنار از این حرفهام) فقط میخام بگم که چقدر شنیدن حرفهای دیگران مهمه، اینو وقتی خودم دچارش شدم فهمیدم. و وقتی که می بینی طرف اصلا نمیخاد بشنوه و هنوز نشنیده داره جواب میده یا گاها توجیه می کنه یجورایی نا امید میشی... حس خوبی نیست. با خودت میگی اصلا بیخیال هیچی نگم بهتره. چون گوش شنوایی نیست... پس بیخیال. اینطور مواقع بدجوری حس بی حسی و یاس می کنی...
خدایی الانم که فکر می کنم میبینم یه زمانایی میخای با یکی حرف بزنی که حرفتو معنی نکنه و فقط بشنوه. یکی که وقتی حرف میزنی باهاش بعدش پشیمون نشی از گفتن... همین که خالی بشی و حرف بزنی کلی سبک و بهتر میشی... اما ... کم پیدا میشن همچین آدمایی... روزگاره دیگه، چه میشه کرد.
"آدم ها لالت می کنند!
بعد هی می پرسند...
چرا حرف نمی زنی؟
این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست!"
**********
+ نگفتن موضوعی به یک عده خاص:
کلا هم به این نتیجه رسیدم که یه حرفهایی رو به یسری آدما اصلا نباید زد، حتی احساسی، چون درک نمی کنن و هر طور میخان معنی می کنن، که ممکنه شوخی هم باشه ها، اما این درک و برداشتشون باعث آزارت میشه. یکی نیست بگه بابا خب هرکسی یجوریه، دلیل نداره تو درک نمی کنی پس حتما اون دروغ بگه یا احساسش غلط باشه که... ، کاش سعی میکردیم هرچیو درک نمی کنیم یا نمی تونیم هضم کنیم حداقل سریع معنی نکنیم واسه خودمون و بقیه... دیگه سعی می کنم احساسو حرفمو مخصوصا جلوی دو نفر ابراز نکنم. همین...
**********
+ حس خطر زنها و بی فکری مردها:
چرا مردها یخورده راجع به احساس خطر زنها فک نمی کنن؟!!!
چرا بخودشون نمیگن بابا ... حتما یه چیزی دیدن که میگن؟!! ... حتی یک درصدم احتمال بدن که نکنه راست بگه باور کنین به هیچ جایی بر نمیخوره. کم کمش اینه که احتیاط کردن، بده؟!!!
حالا وقتی دارین می بینین که چند نفر احساس خوبی ندارن (چه زن چه مرد) شرط عقل اینه که یخورده تامل کنین ببینین چرا. نه که مسخره کنین و فکر کنین نه اینطوری نیست.
آقایون وقتی می بینین یه عده خانوم نسبت به یه چیزی احساس خوبی ندارن بجای مسخره کردن و بیان این جمله که اینا همش احساسات بیخود زنانست، از قبیل ترس، حسادت، خطر یا هر چیز دیگه، یه خورده توجه کنین بد نیست. بدونین حتما یه چیزی هست که میگن (بعضیام نگین به ما چه، ما که چیزی حس نکردیم پس بیخیال). خانوما یه چیزایی رو میفهمن که شما نمیگیرین. مخصوصا در موارد خاصی که سریع هم بوشو می فهمن. گاهی هم چیزایی رو حس می کنن از فرسنگها اونطرفتر که نمی دونن چطوری بیانش کنن، اصلا نمیشه بیانش کرد، فقط نارضایتی و حس بدشونو انتقال میدن، بجای تمسخر سعی کنین بفهمین از چیه این نارضایتی و حس بد، سعی کنین اعتماد کنین که خیلی اوقات این اعتماد نتیجه خوبی واستون خواهد داشت. اگه هم نکنین نهایتش خودتون به همون نتیجه میرسین (که شاید اونموقع خیلی دیر شده باشه).
___________________
پ.ن: این حرفها رو کلی بخونین به هرچی دلتون خواست ربط ندین خواهشا. مرسی
و حسن ختام حرفهام هم پست بعدیه
کیه که درک کنه؟؟؟!!!!
هموووون اگه درک می کردن که اوضاع بهتر از این بود ....