هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

هرکجا محرم شدی

چشم از خیانت بازدار

ای بسا محرم

که با یک نقطه مجرم می شود

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب

هییییی ....

دوشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۱، ۰۹:۲۴ ب.ظ
دیروز داستانکی نوشتم بر طبق واقعیت اما به دلایلی تصمیم گرفتم بیخیال انتشارش بشم. همون ثبت موقت بمونه واسه خاطرات خودم ... (نمیدونم شایدم یه روزی منتشرش کردم)

----------------

دیشب شنیدم عده ای رفتن پشت سرم صفحه گذاشتن و حرف مفت زدن. البته از دقیقش خبر ندارم چون نخواستم اعصابم خورد بشه. ولی همون حدودیشم که فهمیدم خندم گرفت. 

نمیدونم چرا دست از سرم بر نمیدارن. من اینا رو چند ماهه ولشون کردم کاریم باهاشون ندارم، نمیدونم چرا اونا ول کن نیستن. فکر کنم خییییییلییییییی دارن می سوزن. ولی خواهر من برادر من می بینی بهتر نمی شی برو دکتر خب. ملتو تاروندن از دور و بر خودشون با کاراشون با رفتار و حرفاشون، با تهمتاشون (تازه تهمتی که خودشون هم هستن همونو هم سزاوارترن)، اونوقت منی که چند ماهه ول کردمو رفتمو کاری باهاشون ندارم شدم حاشیه ساز :))

نمیدونم بخندم یا ناراحت باشم ...

ولی نمیدونم چرا از همون دیشبم که شنیدم خندم گرفت، نمیدونم چرا بی حسم نسبت به این کاراشون، الانم خندم میگیره. عصبانی نیستم. فقط تاسف میخورم به حالشون همین. (فکر کنم الان یه روانشناس اینجا بود می گفت خنده هات عصبیه :)) ولی فکر نکنم، فکر می کنم اینقدرررررررررررررر واسم بی ارزش شدن که دیگه ناراحتم نمیشم، واسم مسخره شده حرفا و کار و کردارشون، یعنی ارزش ناراحت شدنم ندارن برام دیگه. برن هر غلطی دلشون میخاد بکنن، هر زری میخان بزنن بزنن، حیف وقت و انرژی که بخام هدر بدم واسشون. خدا سرجا حق نشسته و شاهده به خدا واگذارشون می کنم ... و مکروا و مکرالله فالله خیر الماکرین... اللهم فمن ارادنی بسوء فارده فمن کادنی فکده)

-----------------

این اتفاقات یه خوبی هم داشت که باعث شد قدر خیلی از دوستامو بدونم حتی اونایی که گاها ناخواسته باعث ناراحتیم میشن. 

...............

خستم ... میخام یه مدت نباشم ... خستم خسته از خیلیا ...

(این نقطه چینا همیشه حرف توشون دارن الانم خیلی حرف دارن، حرفهای نگفتنی)

....................

*باید تو رمضونی یه تجدید قوا بکنم، باز باید مدیتیشنامو از سر بگیرم، انرژی منفیای اطراف زیاد شده و روم اثر میزاره، منم منفی کردن، خیلی دیگه دارن آزارم میدن. باید دوباره ساخته بشم، مثبت و محکم، که هیچی نتونه آزارم بده.

خدایا به امید خودت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۵/۰۲
برگ سبز

نظرات  (۲)

خوب میکنی
اتفاقا منم میخوام همین کارو کنم

تازه فهمیدم چقد از خدا دور افتادم




امیدوارم بتونم
دعام کن
۱۴ مرداد ۹۱ ، ۲۱:۳۴ ستاره دریایی
برو جلو که من پشتتم همیشه ادمایی هستن که چشه دیدنه موفقیت ندارن
بترکه چشه حسووود




مرسیییی عزیزم. ممنون که هوامو داری. مرسی از بودنت گلم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی