امشب
امشب آسمون صاف نبود نور ماه آسمونو روشن کرده بود اما بازم حس خوبی داشت واسم.
دراز کشیدنو چشم دوختن به آسمون، تفکر و مرور کردن امروز و روزگار، تماشای ابر و ماه و اندک ستاره های درخشان، و همزمان گوش دادن به ترانه های فرانسوی، همه اینا فضای دلنشینی رو برام درست کرده بودن و حس خوبی رو بهم میدادن، سبک بودم امشب انگار. اما فکرم مشغول بود. گاهی تو دلم حرف میزدم، گاهی مرور می کردم افکارمو، و همینطور به آسمون نگاه می کردم. بعد از اونم دلم خواست چندتا عکس از آسمونو ماه و ابرهاش بگیرم که چندتاییم گرفتم. خوب بود. عکاسی حس خوبی برام داره. شاید خیلی وقتها از نتیجش راضی نباشم اما بازم حس خوبی بهم میده.
کلا شب و حس خوبی بود. مخصوصا که به یاد نیمه شعبان و ماه رمضان افتادم و ذهنم گریزی به سحرهای ماه رمضان و اولین تصاویر آگاهانه من از آسمون زد که عجیییب حس و خاطره قشنگی برام داشت :) یادش بخیر چه زود گذشت