خوبی که از حد بگذرد / نادان خیال بد کند
هم بخاطر اینکه می بینم لیاقتشو نداشتن، هم واسه اینکه می بینم موقعی که من نیاز دارم به وقت گذاشتنشون واسم، اونوقت جاخالی میدن و نیستن. اصلا اهمیتی نمیدن. راست می گن که باید دوستانو اینطور وقتا شناخت.
-------
چرا ماها فقط عیب دیگرانو می بینیمو خودمونو نه؟!!!
واسه بعضیا غرورتو می شکنی و هرکاری می کنی که تقصیر کوچیکتو ببخشن که خودشونم مقصر بودن توش، اونم نه واسه اونا واسه اینکه ناراحتی یا دل چرکینی از تو تو دلشون نمونه، چون دوست نداری کسی از دستت ناراحت باشه، بعد طرف عوض اینکه ظرفیت داشته باشه و این بزرگواری تو رو ببینه خودشو هی بالاتر می بینه و عوض اینکه یک کلام بگه بخشیدم اونو که نمی گه هیچ، بعدم کلاس میزاره برات، اینجاست که میگی عجب غلطی کردم، میگی طرف لیاقت نداشت بهش بگی ببخشید اصلا، اونوقته که غرورت بر میگرده و میگی فدای سرم که نمی بخشی. اونوقته که لج آدم شروع میشه و اینجاست که لج کردن به حقه و باید لج کرد تا طرف حالیش بشه که نههههه خیییییر این خبرام نیست آقا/خانوم.
من اخلاقم اینطوریه کسی بهم محبت کنه بیشتر از محبتش واسش جبران می کنم کسی هم غرور خرج کنه 2 برابر غرور خرجش می کنم.
اینجا هم یکی از جاهاییه که غرورمو حسابی خرج طرف می کنم که حالیش بشه غرور جوابش همینه.