هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

هرکجا محرم شدی

چشم از خیانت بازدار

ای بسا محرم

که با یک نقطه مجرم می شود

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
از تـوصـیـه هـای آیـت الله بـهـجـت [ره] :


● بـرای دوری از ریـا, ≺ لاحول و لاقوه الا بالله ≻ زیـاد بـگـوئـیـد.

● بـرای درمـان عـصـبـانـیـت, زیـاد ≺ صـلوات ≻ بـفـرسـتـیـد.

● بـرای تـمـرکـز فـکـر, زیـاد ≺ لااله الا الله ≻ بـگـوئـیـد.

● بـرای رفـع اخـتـلاف زوجـیـن, ≺ صدقه متعدد به افراد متعدد≻ بدهید.

● بـرای رفـع شـر و بـلا بـخـوانـیـد :

≺ اللهم صـل عـلی مـحـمــد و آلـه و أمـســک عـنـا الـسـوء .≻

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۲۵
برگ سبز
ایمیلی دریافت کردم که شاید شماها هم دریافت کرده باشین اما حکایت دلنشینی بود که ضمن فورواد به دوستام دلم خواست اینجا هم ثبتش کنم :)


قهوه‌ی مبادا...

این داستان شما را بیشتر از یک فنجان قهوه‌ی در یک روز سرد زمستانی گرم خواهد کرد...

با یکی از دوستانم وارد قهوه‌خانه‌‌ای کوچک شدیم و سفارش‌ دادیم...

بسمت میزمان می‌رفتیم که دو نفر دیگر وارد قهوه‌خانه شدند...

و سفارش دادند: پنج‌تا قهوه لطفا...

دوتا برای ما و سه تا هم قهوه مبادا...

سفارش‌شان را حساب کردند، و دوتا قهوه‌شان را برداشتند و رفتند

از دوستم پرسیدم: ماجرای این قهوه‌های مبادا چی بود؟

دوستم گفت: اگه کمی صبر کنی بزودی تا چند لحظه دیگه حقیقت رو می‌فهمی...

قهوه مبادا ؟؟!!!

آدم‌های دیگری وارد کافه شدند. دو تا دختر آمدند، نفری یک قهوه سفارش دادند، پرداخت کردند و رفتند...

سفارش بعدی هفت‌تا قهوه بود از طرف سه تا وکیل... سه تا قهوه برای خودشان و چهارتا قهوه مبادا...

همان‌طور که به ماجرای قهوه‌های مبادا فکر می‌کردم و از هوای آفتابی و منظره‌ی زیبای میدان روبروی کافه لذت می‌بردم، مردی با لباس‌های مندرس وارد کافه شد که بیشتر به گداها شباهت داشت...

با مهربانی از قهوه‌چی پرسید: قهوه‌ی مبادا دارید؟

خیلی ساده‌ ست! مردم به جای کسانی که نمی‌توانند پول قهوه و نوشیدنی گرم بدهند، به حساب خودشان قهوه مبادا می‌خرند...

سنت قهوه‌ی مبادا از شهرناپل ایتالیا شروع شد و کم‌کم به همه‌جای جهان سرایت کرد...

بعضی‌ جاها هست که شما نه تنها می‌توانید نوشیدنی گرم به جای کسی بخرید، بلکه می‌توانید پرداخت پول یک ساندویچ یا یک وعده غذای کامل را نیز تقبل کنید...

نتیجه اخلاقی:

گاهی لازمه که ما هم کمی سخاوت بخرج بدهیم و قهوه مبادا...

ساندویچ مبادا...

آب میوه مبادا...

لبخند مبادا...

بوسه مبادا (محبت مبادا)...

و مباداهای دیگری که خیلی ها بهش نیاز دارند و چشم انتظارند...

که ما همت نموده و قدمی در سرزمین صورتی محبت و عشق بگذاریم و به موجودات زنده و بخصوص به انسانهای امیدوار و آرزومند توجهی کنیم...


چه خوبه که بتونیم از این سنت "مبادا" توی خریدها و چیزهای دیگه استفاده کنیم یا حتی اگه شغلی داریم که میشه توش خدمتی به افراد نیازمند کرد خودمون بانیش بشیم و این مهر و عشق انسانی رو توی جامعه رواج بدیم ... :)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۷:۰۹
برگ سبز
۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۰۷
برگ سبز


در حکایتی دل‌نشین از پیامبر گرامی اسلام از زبان شخصی به نام ثوبان این چنین آمده است که: با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در قبرستان بودیم. حضرت ایستاد و گذشت و دوباره ایستاد. عرض کردم: 

یا رسول‌الله، چرا این‌گونه رفتار می‌کنید؟ پس آن حضرت گریه شدیدی کرد، ما هم گریه کردیم. آن‌گاه فرمود: ای ثوبان، صدای ناله اهل عذاب را شنیدم. بر آنها رحم کردم، دعا کردم و خداوند عذاب آنها را تخفیف داد. سپس فرمود: ای ثوبان! اگر کسانی از اهل این قبرستان، که در عذابند، یک روز از ماه رجب را روزه گرفته بودند و یک شب را تا صبح قیام می‌کردند و به عبادت می‌پرداختند، در قبرها معذب نمی‌شدند.



از امام رضا(علیه السّلام) نیز روایت شده است:

هر که به اشتیاق ثواب، روز اول ماه رجب را روزه بدارد، خدای عزوجل، بهشت را بر او واجب گرداند؛ هر که روز وسط رجب را روزه بدارد،‌ می‌تواند دو قبیله (پرجمعیت) مانند ربیعه و مضر را شفاعت کند؛ و هر که روز آخرش را روزه بدارد، خدای عزوجل او را از پادشاهان بهشت گرداند و شفاعتش را دربارة پدر، مادر و همة بستگان و آشنایان و همسایگان بپذیرد، گرچه در میان آنها مستحقان دوزخ باشند

حسابی التماس دعا از همگی (اگه روزه گرفتین، اعتکاف رفتین، دعا کردین خلاصه ما رو هم فراموش نکنین. ملتمس دعا از همتون*راستی اوناییکه روز آخری رو روزه شدن یادشون نره اون دنیا منم شفاعت کننااا، باشه؟ [نگاه خواهشانه])

ماه رجب ماه عجب 1

ماه رجب ماه عجب 2

اعمال ماه رجب

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۳۲
برگ سبز

باحاله نه؟

جالب درستش کردن ...


یادتونه؟ :))

یادش بخیر یه بار داشتم همین کارو میکردم، یهو پام لیز خورد، با نیش خوردم روی چهارچوب

دهنم پر خون شد، ولی خدا رحم کرد که دندونم نشکست :دی


دیدن این خنده و خنده همه نی نی ها هم به آدم انرژی میده هم ناخودآگاه می خندوندت :))

انرژی مثبتی دارن که از پاکی دل و ذاتشون نشات می گیره :)


اینا هم واسه اینکه شاد شین D: :


به استادم میگم استاد ما نسل سوخته ایم بخدا …
گفت نسل سوخته ماییم شما نسل پدر سوخته اید … :|
هیچی دیگه تا حالا اینقدر توی زندگیم قانع نشده بودم !


وصیت کردم هرکی تو مراسم ختمم گفت:”خدابیامرزتش،راحت شد”
با لبه ی سینیه حلوا بکوبن دهنش اونم راحت شه بیاد پیش من!


بعضیام ﻫﺴﺘﻦ ﻫﻤﭽﻴﻦ ﻣﻴﮕﻦ ﻣﺎ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻓﻼﻥ ﻣﺎﻩ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ
ﮊﻥِ ﺑﺮﺗﺮ ﺩﺍﺭﻥ |:
ﺑﺎﺑﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾــــﻦ !!!
ﻋﻨﺪ ﻣـــــﺮﺍﻡ !!
ﺍﺻﻞ ﺑﺎﻣﻌﺮﻓﺘــــﺎ !!!!
ﺩ ﺁﺧﻪ ﻣﻬــــــﺮﺑﻮﻭﻭﻭﻥ !!
ﺍﺻﻦ ﺷﻤﺎ ﻣﺘﻮﻟﺪ “شهریور” … ﺧﻮﺑﻪ ؟
ﺍﺯ اﯾﻦ ﺑﻬﺘــــﺮ ؟؟;)

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۰۰
برگ سبز
سه تا از چیزهایی که تو خرید بهم کیف میده و شارژم می کنه اینا هستن:

عطر و ادکلن و اسپری

روسری

بدلیجات رنگ و وارنگ البته ظریفش نه چغندری D:

شاید عجیب باشه اما خیلی وقتا از طلا خریدن و چیزهای آنچنانی هم بیشتر بهم کیف میده P: (البته طلا هم اگه یه سرویس ظریفو شیک ببینم و خیلی پسندم باشه و پولشم باشه ذوق می کنم D: اما کلا خیلی علاقه ای به طلا ندارم)

اما میدونین چی بیشتر کیف میده؟

اینکه یه چیزی میخری که هم خشگله هم قیمتش مناسب

چقددددررررر .... کیف میشه آدم؟ :))

دوشنبه شب گذشته و امروز صبح به قصد خرید چیزی رفتیم بیرون که دقیقا چیز دیگه ای از آب در اومد و جفتشم با قیمت مناسبتر از جاهای دیگه و البته جنس خوب ...

آی کیف دااااد D:

آدم نیشش تا بناگوش باز میشه D: چشاشم برق میزنه :))

مامان بزرگم یه چیزی میگفتن که جالب بود

میگفتن هروقت حالت گرفته است یه چیزی واسه خودت بخر حتی اگه خیلی کوچیک بود مثل گیره مو، سنجاق یا کارت تبریک .... :)

این بر میگرده به حس خرید خانومها که اثر خوبی داره، حتی ویترینگردی (یا همون windowshopping فرنگیا) هم حس و حال خوبی داره هم حالتو عوض می کنه ;)

همین دیگه ...


------------

پ.ن1:

یه روایت هم داشتیم از پیامبر (فکر کنم مطمئن نیستم)، که اگه دختر دارین خونه که میاین حتما یه چیزی واسش بگیرین و دستتون باشه حتی کوچیک. اگه هم پسر دارین هم دختر، اول به دخترتون توجه کنین :) (کسی اصلشو داشت خوشحال میشم بهم اطلاع بده:) ) (البته هرکسی شرایطی داره و زمونه الانم گرونیه توقعها هم بالاست اما بازم بستگی به خودمون داره و تربیت بچه هامون که شرایط رو درک کنن و قانع باشن)

قربون خدا و جدمون که چقدر مقام دختر و زن رو اهمیت دادن ... کاش خودمون هم قدر خودمون و قدر اهمیتی که بهمون داده شده رو بدونیم، وقتی خودمون قدر خودمون رو دونستیم بقیه هم می فهمن که باید قدر بدونن :)

اینم واسه این گفتم که یه نشونه است از این خصلت خانومها  ;)

پ.ن2:

آهنگ قبلیه رو بخاطر سارا گذاشته بودم که شعر سهراب با صدای مرحوم شکیبایی رو بشنوه ;)

اینم بخاطر فرشته عزیز و اینکه جو عوض بشه D:

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۱۶
برگ سبز
خدایا

باز چه خبره؟

این دو سه روزه این موارد چیه نشون میدی بهم؟ سر راهم میزاری؟

باز چی شده؟

هرجا میرم یه حرفی، صحبتی، چیزی حول و حوش این موضوع هست. چرا؟

چیزی رو میخای نشون بدی خدا؟

یا میخای سر به سرم بزاری؟

بازم بازیت گرفته خداجونم؟ :X

قربونت برم خدا،

خدا وکیلی یجوری بهم نشون بده که چه خبره، چی کار میخای بکنی، باشه خدا جون؟

یا اینکه تموم بشه

منو که میشناسی

خودت خلقم کردی

میدونی بچه هفتیم کلافه میشم

....

نوکرتم خدا جونم 

خیلی دلم واسه آغوش پر از آرامشت تنگ شده، واسه گریه کردن، واسه نوازشت و واسه لبخند آرومی که بعدش بهم هدیه میدی ...

شایدم اینا واسه همینه

آره؟!!

نمیدونم 

بازم شکرت

شکر :)

خلاصه مثل همیشه به بزرگی خودت هوای این بنده بدتو داشته باش

دوستت دارم خدا جونم

مخلصتم :X

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۶:۱۴
برگ سبز
کم سرمایه ای نیست داشتن آدم های که حالت رو بپرسند و از آن بهتر داشتن آدم های است که بتوانی در جواب احوال پرسی هایشان بگویی: خوب نیستم ...

------------

تمام غصه ها دقیقا از همان جایی آغاز می شوند که ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت !
اندازه می گیری !
حساب و کتاب می کنی و مقایسه می کنی ...
و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر
دوستش داشته ای ، که زیادتر دل داده ای،
که زیادتر گذشته ای ، که زیادتر بخشیده ای،
به قدر یک ذره ، یک نقطه ، یک ثانیه حتی !
درست از همانجاست که توقع آغاز می شود
و توقع آغاز همه ی رنج هایی است
که ...
به نام عشق می بریم

------------

انسان تمام خوبیها را با یک بدی فراموش می کند ؛
ولی خدا تمام بدیها را با یک خوبی فراموش می کند...

--------

زندگی همیشه برفرازقله هانیست
در ته دره های عمیق هم رودهایی بزرگ جاریند

--------

از درخت سکوت میوه آرامش آویزان است.

---------

هیچ مشکلی نیست که محبت کافی نتواند بر آن غلبه کند.



۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۰۹
برگ سبز
امشب شب خوبی بود

مرکز آموزشی یا بقول خودشون نهاد انقلابیمون واسمون جشن روز معلم گرفته بودن، خیلی جشن خاصی نبود، چندتا سخنرانی و یه برنامه کوتاه نمایشی طنز و سرگرمی بود

اما همینشم دمشون گرمو دستشون درد نکنه واقعا، چون اگه نمی کردن هم کسی نمی تونست بگه چرا نکردین یا طلب داشته باشه

همینکه به یادمون بودن و مراسمی گرفتن و تهشم هدیه ای به رسم یادبود بهمون دادن دمشون گرم :)

اما ایناش به کنار

چیزی که سر حالم آورد این بود که با دیدن همکارایی که باهاشون همدوره بودم و توی کلاسهای تی تی سی با هم بودیم بازم کودک درونم زنده شد و شیطونی می کردم

البته شیطونی خاصی نبود در حد خندیدنو آروم نداشتن اما نه که تو کلاس و زمان دموی همدیگه باید ادای بچه ها رو در میاوردیم (بعضاً هم ادای بچه های خنگ رو در میاوردیم اونم با لهجه  :)) ) تا طرف نشون بده چطوری با بچه برخورد می کنه و تواناییشو داره یا نه، اینه که وقتی همو می بینیم باز شیطنتمون گل می کنه و مسخره بازی در میاریم و گل از گلمون می شکفه D: - یعنی اگه شاگردامون ما رو با اون کودکیها می دیدن دیگه ازمون حساب نمی بردن  :)) (خودمونیم دیگه، هرچی هم بزرگ بشی بازم وقتی پشت میز دانشجویی یا دانش آموزی قرار بگیری بازم شیطنتهای اون زمان میاد سراغت، همون آروم نداشتنا، همون پا تکون دادنا، همون شیطنتها و حرف زدنها با بغل دستی و ... ، نمیدونم تا حالا تجربه اش کردین یا نه ولی اگه کرده باشین میدونین چه حس خوش و دوست داشتنی ای داره D:)

خلاصه که شب خوبی بود یه شب واسه بزرگداشت روز معلم (که البته تبریک روز زن هم بود)

و شب تجدید دیدار با همکاران و شیطنتها و دوستی های ما

بازم دست باعث و بانیاش درد نکنه :)


-------------

بارون

بارون

بارون

از سر شب که داشتم میرفتم جشن، آسمون رعد و برقهای بزرگی میزد البته من برقشو میدیدم بیشتر که هم خشگل بودن هم یه ذره ترس داشتن ولی صداشونو نشنیدم

زیباست،

حال و هوای بارونی و با احساس :)


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۷:۲۴
برگ سبز
موقع صحیح کردن برگه های شاگردام یه چیزی نظرمو جلب کرد

دوتاشون از دوتا کلاس مجزا بالا یا توی برگه هاشون می نویسن : "خدایا به امید تو"

(یکیشون که می نویسه بسم الله الرحمن الرحیم، خدایا به امید تو، یا علی)

وقتی دیدمش چندتا عکس العملو فکر متعاقبش اومد:

1- الهیییییی

2- چه دل صاف و ساده ای دارن

3- چه قدر سبک و راحتن و دغدغه شون اینه

و از جهت دیگه طفلی این بچه ها، که از الان اینقدر استرس دارن، اینا کنکور برسن چیکار می کنن دیگه ... (نه فقط بخاطر این نوشتشون، واسه اینکه دیدم دختره به خاطر یه اشتباه کوچولو اشکش در میاد، هم دلم می سوزه هم خندم میگیره هم باید جدی باشم که هربار سو استفاده نکنن ... خلاصه دنیای جالب و با مزه ای دارن)


---------------

دیگه کم کم دارم به این نتیجه می رسم که نههههه، بعضیا واقعا نمی تونن از خودشون تعریف نکنن !!!!! 

حالا چه کنِم که این کارا تو کِردی؟! (با لهجه خوانده شود :دی )

بابا باور کن بزاری بقیه ازت تعریف کنن بیشتر اثر داره تا خودت...

باور کن :|


--------------

- اینقدر لجم میگیره هر وقت چیزی میخری بعضیا میزنن تو سر مال

که آره من عین همینو فلان جا خریدم اینقدر تو گرون خریدی

تازه بهترم هست

در صورتیکه چیزی که تو خریدی هم جنسش فرق داره هم نوعش

بعد میگه عین همینه !!!! :|

خب که چی؟!

(البته یکی دو موردش واسه همه پیش میادا، که خب قصد راهنمایی کردنه اما بعضیا دیگه عادت یا حربه شونه، فرقی نمی کنه چی، همش میزنن تو سر مال :| )


- یا اینقد لجم میگیره از تو می پرسن اینو کجا خریدی؟

یا فلان غذا رو چطوری درست کردی؟

بعد میرن میخرن، یا درست می کنن، بعد میان به خودت پزشو میدن .... :|

=)) آدم اون لحظه چی بگه؟ یا باید پوزخند بزنه هیچی نگه یا بگه بابا نا سلامتی از خودم یادگرفتیا :| :))

حالا بدیش چیه؟ اینکه از تو یاد گرفتن بعد تمام سعیشونو می کنن که بهترشو بخرن یا درست کنن بعد پزشو بهت بدن !!!!

بابا ما که انتظار نداریم بری بگی از فلانی یاد گرفتم لا اقل دیگه نیا واسه خودمون پز بده یا بخای پوز زنی کنی .... :|

آدم اون لحظه میخاد بقول یکی از بچه های دانشگاه،  هُ ویییییی هُ تو پوزشوووون :)) =)) (هر کی فهمید من چی گفتم D:) (یادش بخیر =)) )


------------

باز این جی پلاس من فیلترشکن میخاد :|

حالی به حولیااااا ....

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۷:۴۵
برگ سبز