هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

هرکجا محرم شدی

چشم از خیانت بازدار

ای بسا محرم

که با یک نقطه مجرم می شود

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب
چه حال غریبی بود

وقتی صدای رعد و برق لابلای قطرات بارون می پیچید

وقتی قطرات درشت بارون رو روی دست و صورتت حس می کردی

صدای شرشر بارون رو می شنیدی، می بوییدی، و نفس میکشیدی

وقتی دونه های تگرگ ما بین قطرات بارون رو روی دستات میدیدی و باعث تعجب و ذوقت می شد

وقتی ...

وقتی ...

وقتی ...

حال غریبی بود لحظاتی پیش ...

از یک سو ذوق و شادی و تعجب از این بارون الهی

از یک سو لطافت بارون که با روح الهیش با دل و روحت بازی می کرد و لطافت و نرمی و زیبایی رو بهت می بخشید

از یک سو بیاد بانوی دو عالم افتادن که غم دلتو میگیره (بیشترم بخاطر شرمساری خودت :-

از یک سو هنگامه ی ظهر و اذان و نماز

و بخاطر آوردن اینکه میگن خدا موقع بارون دعاهاتونو مستجاب میکنه ...

و ...

وقتی همه اینا رو با هم یجا تجربه کنی حال خاص و غریبی میشه...

شاید یجور منگی، غم (اما یه غم خاص)، نفهمیدن اینکه چته، خوشی یا ...؟

نمیدونم ...

ولی خوش بود ، لحظاتی خاص، زیبا و غریب  ...

کاش باز هم تکرار بشه ...  

....

..

.


-------------

دیشب جمله ای در مورد اهل بیت در وبلاگی (همسفر) دیدم که منو سخت بفکر واداشت:

"اگر اهل بیت علیهم السلام را دوست می داریم ، چقدر افکار و رفتار و گفتارمان  را به آن بزرگواران شبیه کرده ایم ، که فرموده اند : محبت ، سنخیت (تشابه ) می آورد و محبتی که سنخیت نیاورد ، محبت نیست ..."

یا زهرا (س)، بخششتون رو شامل حال من خطاکار رو سیاه هم بکنین ... :-

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۲ ، ۲۲:۰۲
برگ سبز


پرستوى مهاجرم چرا ز لانه میروى
اگر ز لانه مى روى چراشبانه میروى
قرارمن، شکیب من .مهاجرغریب من
فدای غربتت شوم که مخفیانه میروی

بیتهای ناب با موضوع بانوی دو عالم در ادامه مطلب...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۲ ، ۲۰:۰۰
برگ سبز
در راستای این پست حدیثی دیدم که تایید کننده حرف و نظراتمون بود میزارم که هم برای خودم ثبت بشه و یادم بمونه هم بقیه سود ببرن :)


امام صادق (ع) فرمودند :

"هرگز سختیها و بیچارگیهای خود را برای دیگران بازگو نکنید ، اولین اثرش این است که القا میکند ، تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار خسارت دیده ای ، در نتیجه در نظرها کوچک میشوی و شخصیت و احترامت از میان میرود ."

بحار الانوار جلد 75 صفحه ی 140

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۰۶:۲۰
برگ سبز
سلام سلام سلام

این سلاما اول واسه دوستای خوب همراه وبم هست دوم هم واسه اونایی که فکر می کنن سلام کردن چه دلیلی داره، یا اول باید بزرگتر به کوچیکتر سلام کنه یا بالعکس، یا فکر می کنن مثلا باید خیلی پارسی بود و گفت درود و ... الی آخر. 

سلام سلام سلام :)


از یکشنبه ترم جدید کلاس فرانسه م شروع شد، اما من دیروز اولین جلسه ای بود که رفتم.

این ترم به زور رفتم یعنی کاملا دو دل بودم بخاطر برنامه کاریم اما دیروز که رفتم به رغم دقایق اولش که پشیمون شدم از رفتن اما همینطور که گذشت دیدم نه کار خوبی کردم و اگه ولش کنم باد میخوره پشتمو دیگه نمیرم. دیدم این تقریبا 20 روز ول گشتنو باد خوردن تنبلم کرده و یادم اومد که من از اوناییم که هرچی سرم شلوغتر باشه نظمم هم بیشتر میشه و می تونم به کارام برسم.

از فردا هم کلاسهای تدریسم شروع میشه. این ترم شعبه آموزشگاهم دورتر شده بهم، اما از یه لحاظ دیگه بهتره. دوست داشتم شعبه قبلی هم باشم امروز هم بدلیل تداخلش با کلاس فرانسم نشد. خلاصه قسمت نبود، اما همین باعث شد یک تجربه برام باشه که واسه ترم دیگه برنامه ی بهتری بریزم، بقول معروف:

هر تو سری، عقل رو زیاد می کنه. 


دلم میخاد کارمو به خوبی انجام بدم و بهتر از قبل باشم، با اینکه این ترم کارام فشرده تره و شاید تا اول تیر به برنامه های نجومیم نرسم (البته سعیمو می کنم که جاش خالی نباشه) اما دلم میخاد هم درسمو خوب بخونمو دوره کنم هم تدریسمو به بهترین نحو انجام بدم.

امیدوارم که خدا هم کمکم کنه و بتونم.


خدایا به امید خودت :)


----------

دو سه روزی میشه که گلوم میسوزه و درد می کنه گاها، دیشب رفتم دکتر با توجه به علائمم گفت حساسیت فصلیه بیشتر... حالا احساس خفگی می کنم، یادمه یبار دیگم این سوزشو حالتو داشتم دو سال پیش، اونشب خوابم نبرد، اصلا نمیتونستم افقی بشم، اگه همینطوری باشه امشب هم از همون شباست. 

ولی نهههه، خدا نکنههههه . ایشالا که خوب میشمو شبم خوب میخابم :دی

(خودم میگم خودمم دلداری میدم خودمو :)) )

دعام کنین [قلب]

---------

بعد نوشت: همینجام با هموطنان بوشهریمون ابراز همدردی می کنم و به خانواده های داغدار تسلیت میگم امیدوارم که دیگه ملت ما شاهد این بلایا و فجایع نباشن 

یادم میاد وقتی بم زلزله شد با اینکه باهامون خیلی فاصله داشت اما شبها وقتی میخاستیم بخابیم ترسش ما رو هم بی نصیب نمیزاشت، تصور اینکه سقف روی سرت آوار بشه هم وحشتناکه

خدا نصیب هیچکی نکنه ...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۲ ، ۰۳:۱۴
برگ سبز
دلم تنگ است ...

تنگ تنگ ...

خیلـــــــــــــــــی تنگ ...

صدای مرا می شنوی؟ ...

مرا می بینی؟

اصلا مرا یادت هست؟

نمیدانم باید مثل بعضیها شکایتت را به عزیزت برم تا ببینی که من هم هستم؟!

یا به دلم گوش کنم که بخاطر چنین فکری از روی چون ماه و عزیزت خجالت می کشد؟

باید سکوت کنم؟!!!

صبر کنم؟!!!

آخر تا کی باید فقط نظاره گر باشم و تماشا کنم؟!!

دل مرا هم ببیــــــــــــــــــــــــن ...

خسته

تنگ

له

.........

بس نیست؟!

بس نیست برای دیدنت؟!!!!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۰۷:۰۶
برگ سبز
میگرن بیماری بسیار شایعی در جوامع محسوب می شود.

تحقیقات برگزیده گروه علوم بالینی داخلی هجدهمین جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی نشان داد که با استفاده از عصاره نعنا می توان درد حملات میگرن و تهوع و استفراغ ناشی از حملات میگرن را کاهش داد.

دکتر افشین برهانی حقیقی، دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شیراز با بیان این که میگرن بیماری بسیار شایعی در جوامع محسوب می شود، گفت: حدود ۱۸ درصد زنان و ۶ درصد مردان از بیماری میگرن رنج می برند.

وی با اشاره به اینکه تحقیقات ما در ارتباط با تاثیر عصاره نعنا بر روی بیماری میگرن است، تصریح کرد: بر اساس آموزه های طب سنتی ایرانی، ابن سینا مالش پماد بر روی نبض گیجگاهی را پیشنهاد می کند؛ از این رو با استفاده از این آموزه ها، تحقیقات ما هم بر روی ۱۱۸ حمله میگرنی نشان داد که مالش عصاره نعنا به روی نبض گیجگاهی، درد حملات میگرن و تهوع و استفراغ ناشی از حملات میگرن را کاهش می دهد.

برگزیده هجدهمین جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی تصریح کرد: در این راستا در مرکز تحقیقاتی شیمی دارویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز به دنبال تهیه پچ عصاره نعنا و سایر داروها هستیم تا باعث کاهش حملات میگرنی شود

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۵۷
برگ سبز
مطلبی به نقل از سایت رنگی رنگی اینجا قرار میدم که به درد این روزهای ما میخوره.

میزارم واسه خودمو دوستای خوبم که درس بگیریم و موج شادی بسازیم :)


موج شادی بسازید

صورت ما قدرت عجیبی در انتقال احساسات ما دارد. ما می‌توانیم از این قابلیت بزرگ برای خوب بودن استفاده کنیم. لبخند با ارزش‌ترین هدیه‌ای است که برای برقراری هرنوع رابطه اجتماعی‌ داریم. این هدیه مسری است و بین همه پخش می شود! این حرکت ساده با تمام کوچکی‌اش می‌تواند تاثیر بزرگی بر دیگران داشته باشد.

شاید تا امروز در ساعاتی که در اتاق انتظار پزشک، در ایستگاه اتوبوس، در محل کار یا خیابان بوده‌ایم نگاه‌مان به نگاه کسی گره خورده و سریع رو برگردانده‌ایم. چرا برای بقیه روزهای عمرمان برنامه دیگری نچینیم و در این مواقع به سرعت لبخندی تحویل طرف مقابل ندهیم.

شاید خودتان متوجه نباشید، اما لبخندتان می‌تواند موجی از شادی بسازد. کسی که شما به او لبخند زدید به فرد دیگری لبخند خواهد زد، بدون اینکه حتی به دلیلش فکر کند.

چه بدانید و چه ندانید، اکثر روزها انقدر خودمان را در انبوه مسائل‌مان غرق می‌کنیم که حتی یادمان می‌رودحرکتی به سادگی یک لبخند انجام دهیم و به جای شادی نگرانی‌هایمان را به دیگران انتقال می‌دهیم.

در هر موقعیتی لبخند بزنید و فضا را برای خود و اطرافیان‌تان تلطیف کنید. این هدیه رایگان اما باارزش را از جهان دریغ نکنید.


-----------------

سایت جالبیه بهش سر بزنین اگه خواستین

من خوشم اومد ازش

http://rangirangi.com/

یه خوبی هم که تو نگاه سریع ازش دیدم اینه که خیلی از مطالبش کوتاه ست و خوب سریعتر و بیشتر خونده میشه مطلباش :)


و یه سایت آموزشی دیگه:

http://baghbagho.com/

درسته قیافش خانومانست اما آموزشهاش خلاقیتیه و بخش فناوری و فکری هم داره :)


اینم یه سایت کوچیکو بامزه مخصوص خانومها و اونایی که موندن شام یا نهار چی درست کنن :))

http://chibepazam.emshab.ir/

گزینه هاش منو کشته :))

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۱۰
برگ سبز
می توان رفت به یک چشم پریدن تا مصر 

بوی پیراهن اگر قافله سالار شود


****

گاهی دلم برای خودم تنگ می ­شود

وقتی حضور آینه کمرنگ می شود
 

وقتی میانه ی بلوا سکوت دوست،

در جان گوشهای کرَم زنگ می شود


****

گر می نخوری طعنه مزن مستانرا            بنیاد مکن تو حیله و دستانرا

تو غره بدان مشو که می مینخوری           صد لقمه خوری که می غلام‌ست آنرا


خیام

****

دل از سیاست اهل ریا بکن،خود باش 

هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست...
 

فاضل نظری


****

مائیم نه مائیم؛مائیم نُمائیم که مائیم

پر غلغله و درون تهی چون نائیم

روزی که به حساب خلق عالم برسند

*آن ذره که به چشم نآید* ... مائیم


****

مولای ما نمونه ی دیگر نداشته ست

اعجاز خلقت است و برابر نداشته ست

وقت طواف دور حرم فکر میکنم 

این خانه بی دلیل ترک برنداشته ست

یا غیر «لافتی » صفتی در خورش نبود

یا جبرئیل واژه ی بهتر نداشته ست...


سیدحمید رضا برقعی

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۲ ، ۰۵:۳۰
برگ سبز
حال خوبی ست

خدا را دیدن

پشت راز گل سرخ

در پس بغض گره خورده ابر

سمت آرامش رودی جاری

خواندن نامه ی زیبای خدا

بر تن سوره سروی سرسبز

آیه زنده آن مهر گیاه

از دل مصحف گویای خموش


خدایا شکرت بابت همه داده ها و نداده هات :X





خانه ای با پنجره های طلایی


پسر کوچکی در مزرعه ای دور دست زندگی می کرد هر روز صبح قبل از طلوع خورشید از خواب برمی خواست وتا شب به کارهای سخت روزانه مشغول بود

هم زمان با طلوع خورشید از نردها بالا می رفت تا کمی استراحت کند در دور دست ها خانه ای با پنجرهایی طلایی همواره نظرش را جلب می کرد و با خود فکر می کرد چقدر زندگی در آن خانه با آن وسایل شیک و مدرنی که باید داشته باشد لذت بخش و عالی خواهد بود . با خود می گفت : " اگر آنها قادرند پنجره های خود را از طلا بسازند پس سایر اسباب خانه حتما بسیار عالی خواهد بود . بالاخره یک روز به آنجا می روم و از نزدیک آن را می بینم ".....

یک روز پدر به پسرش گفت به جای او کارها را انجام می دهد و او می تواند در خانه بماند . پسر هم که فرصت را مناسب دید غذایی برداشت و به طرف آن خانه و پنجره های طلایی رهسپار شد .
راه بسیار طولانی تر از آن بود که تصورش را می کرد . بعد از ظهر بود که به آن جا رسید و با نزدیک شدن به خانه متوجه شد که از پنجره های طلایی خبری نیست و در عوض خانه ای رنگ و رو رفته و با نرده های شکسته دید . به سمت در قدیمی رفت و آن را به صدا در آورد . پسر بچه ای هم سن خودش در را گشود . سوال کرد که آیا او خانه پنجره طلایی را دیده است یا خیر ؟ پسرک پاسخ مثبت داد و او را به سمت ایوان برد . در حالی که آنجا می نشستند نگاهی به عقب انداختند و در انتهای همان مسیری که طی کرده بود و هم زمان با غروب آفتاب , خانه خودشان را دید که با پنجره های طلایی می درخشید.




عزیزم وقتی ظرفیت چیزی رو نداری نرو سراغش با خودت که رو دروایسی نداری، داری؟

بزار واسه اونایی که ظرفیتشو دارن، و روی دید و احوالاتشون اثر نمیزاره

بزار واسه اونایی که می بینن، می شنون، می خونن، ولی بازم سرجای خودشون هستن

ماها درک و ظرفیت خیلی چیزا رو نداریم

پس بهتره خودمون باشیم و از چیزی که هستیم لذت ببریم

و الا روزی میشه که راه رفتن خودمونم یادمون میره

خدا هم توی قرآنش گفته:

"لا یکلف الله نفسا الا وسعها"




هیچ وقت از خنده آدمها به شاد و بی غم و خوش بودنشون قضاوت نکنین 

هیچ وقت از ناله آدمها هم فکر نکنین که حتما نالان هستن و خیلیییی مشکلات دارن

نه،  مشکل اینه که خیلی از این نالانهای روزگار از بس نالیدن دیگه عادتشون شده، دست خودشونم نیست،

گاهی هم بعضیا خوشی زیادی زده زیر دلشون و قدر داشته هاشونو نمیدونن ...

خلاصه که ما آدمها هم دنیای عجیب و مسخره ای داریم هم بنده های ناسپاس و قدرنشناسی هستیم

خدا هممونو به راه راست هدایت کنه و به هممون آرامش و قدر دانی عطا کنه


پ.ن:

خودم موودم پایینه اعصاب هم ندارم D: این حرفها رو دلم سنگینی می کنه گاهی، در مورد حرفهام هم مختارین، می تونین به خودتون بگیرین، می تونین نگیرین، بخونین، نخونین، هر طور می دونین ... منظورم اینه که کلی هست و درد دل...

همین :)




تسلیت:

 شهین دخت جان، امیدوارم روح پدربزرگ عزیزتون غریق رحمت باشه و دیگه غم نبینین توی زندگیتون، باز هم همدردی منو صمیمانه پذیرا باشین ...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۲ ، ۰۲:۵۴
برگ سبز
خانواده ی خوشحال و دست و پا چلفتی ...

مرسی روحیهههه

روشی برای بستن موها !!!

....


اینم به مناسبت 13 بدر که لبخندی بشینه رو لباتون ;)

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۱۷
برگ سبز