هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

هرکجا محرم شدی

چشم از خیانت بازدار

ای بسا محرم

که با یک نقطه مجرم می شود

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب

جملاتی زیبا درباره تجارت

درآمد:
هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.

خرج:
اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.

پس‌انداز:
آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.

ریسک:
هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید.

سرمایه‌گذاری:
همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.

انتظارات:
.صداقت هدیه بسیار ارزشمندی است، آن را از انسانهای کم ارزش انتظار نداشته باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۱
برگ سبز

ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ ؛ ﭼﻮﻥ ﻣﻔﯿﺪﯼ

ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ ؛ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﻔﯿﺪ ﻧﺒﺎﺷﯽ

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥ ﻗﯿﻤﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻣﻬﻢ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ

ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪ ﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽ ﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺍﻡ

ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﯿﺰ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺸﺖ ﺁﻥ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ

ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﻠﺪﺍﻥ ﮐﻮﭼﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ، ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ

ﻣﻦ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ 

ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺏ ﻭ ﺍﺩﺑﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ

ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ

ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ .

ﺭﺍﺳﺘﯽ ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﯾﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ؟

ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺑﻬﺶ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯾﻦ ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۸
برگ سبز

فرمایشات اخلاقی حضرت آیت الله مرتضی تهرانی:

‫ ﻣﺮﺣﻮم ﺣﺎج آﻗﺎ ﺧﻮدش ﺑﺮای ﻣﻦ ﻧﻘﻞ ﻛﺮد.‫اﻳﺸﺎن ﻓﺮﻣﻮد ﻣﺮﺗﻀﻲ ﻣﻦ از ﺷﺎﻧﺰده ﻫﻔﺪه ﺳﺎﻟﮕﻲﺷﺮوع ﻛﺮدم ﺑـﻪ رﻳﺎﺿـﺎت ﺷـﺮﻋﻲ ﻣﺎﻧﻨـﺪ ارﺑﻌﻴﻨﻴـﺎت و ﺗـﺮک‫ﺣﻴﻮاﻧﻲ. ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﻫﻢ اﻳﻦ ﻛﺎرﻫﺎ را اﻧﺠﺎم ﻣﻲدادم ﻛﻪ ﻣﺎدرم اﻃﻼع ﭘﻴﺪا ﻧﻜﻨﺪ. ﭼﻮن اﮔﺮ اﻃـﻼع ﭘﻴـﺪا ﻣـﻲﻛـﺮد‫ﻣﻲﮔﻔﺖ ﺿﻌﻴﻒ ﻣﻲﺷﻮی، راﺿﻲ ﻧﻴﺴﺘﻢ اﻳﻦ ﻛﺎر را ﺑﻜﻨﻲ. ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻼف ﺷﺮع ﻧﻤﻲﺧﻮاﺳﺘﻢﺑﻜﻨﻢ. اﻳﺸﺎن ﻓﺮﻣﻮد‫در روز ﭼﻬﻠﻢِ ﻳﻜﻲ از اﻳﻦ ارﺑﻌﻴﻨﻴﺎت دﻳﺪم رﻧﮓ ﻣﺎدرم ﭘﺮﻳﺪه و ﺿﻌﻒ دارﻧﺪ رﻓﺘﻢ از ﻗﺼﺎﺑﻲ ﮔﻮﺷﺖ ﮔﺮﻓﺘﻢ آوردم ‫ﻛﺒﺎب ﻛﺮدم، ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺎﻧﻢﺟﺎن، ﺑﺨﻮر اﻧﺸﺎ اﷲ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺷﻮﻳﺪ. اﻳﺸﺎن ﮔﻔﺘﻨـﺪ اول ﺑﺎﻳـﺪ ﺧـﻮدت ﺑﺨـﻮری. ﻧﺘﻮاﻧـﺴﺘﻢ ‫ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻣﻦ ﭼﻬﻞ روز اﺳﺖ ﺗﺮک ﺣﻴﻮاﻧﻲ ﻛﺮدم. ﺷﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻧﺨﻮاﺑﻴﺪم و ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﺘﻴﺠﻪﻣﻌﻨﻮیاش ﻫﺴﺘﻢ. اﻳﺸﺎن ‫ﮔﻔﺖ ﻳﻚ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﻀﻄﺮب ﺷﺪم. ﭼﻪ ﻛﺎر ﻛﻨﻢ. ﻣﻦ ﻛﺴﻲ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣـﺎدر ﺑﮕـﻮﻳﻢﻧﻤـﻲﺧـﻮرم. ﭼـﻮن ﺧﻴﻠـﻲ‫اﻳﺸﺎن ﻣﻄﻴﻊ ﻣﺎدر ﺑﻮد. ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﺷﺐ ﻣﻲﺧﻮرم، ﺣﺎﻻ ﺷﻤﺎ ﻣﻴﻞ ﻛﻨﻴﺪ. دﻳﺮ ﻧﻤـﻲﺷـﻮد. ﺷـﻤﺎ ﺿـﻌﻴﻒﺗـﺮ از ﻣـﻦ ‫ﻫﺴﺘﻴﺪ. ﮔﻔﺖ اﻣﻜﺎن ﻧﺪارد، اﻻن ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺨﻮری. ﻇﺎﻫﺮش ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲآﻳﺪ ﻛﻪ ﻗﻀﻴﻪﻃﺒﻴﻌﻲ اﺳﺖ. وﻟـﻲ ﺑـﺎﻃﻦ اﻣـﺮ‫اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪا اراده ﻛﺮده آن ﻛﺴﻲ را ﻛﻪ ﺑﺎ ﺻﺪاﻗﺖ ﺑﻪ او ﻋﺮض ﻛﺮده ﻛﻪ ﻣﻦ را درﻳﺎب، ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺟﻬـﺸﻲ ‫ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮد. اﻳﺸﺎن ﻓﺮﻣﻮد در ﻟﺤﻈﻪ دوم ﺑﻪ ﺧﻮدم ﮔﻔﺘﻢ از ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻛﺎرت را ﻣﻲﺧﻮاﻫﻲ. از ﺧﺪا ﻣﻲﺧﻮاﻫﻲ ‫ﻳﺎ از ﭼﻬﻞ روز ﺣﻴﻮاﻧﻲ ﻧﺨﻮردن؟ اﮔﺮ از ﺧﺪا ﻣﻲﺧﻮاﻫﻲ رﺳﻮل او ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻬﺸﺖ زﻳـﺮﭘـﺎی ﻣـﺎدران اﺳـﺖ. ﮔﻔـﺘﻢ ‫ﭼﺸﻢ ﺧﺎﻧﻢﺟﺎن و ﮔﻮﺷﺖ را در دﻫﺎﻧﻢ ﮔﺬاﺷﺘﻢ. از آن ﻟﺤﻈﻪای ﻛﻪ اﻳﻦ ارﺑﻌﻴﻦ را ﺷﻜﺴﺘﻢ، دﻳﺪم ﭼﺸﻢ دﻟﻢ ﺑـﺎز‫ﺷﺪ. ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ را ﻣﻲﺑﻴﻨﻢ. ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ را ﻣﻲ ﻓﻬﻤﻢ.

‫اﮔﺮ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻓﻼن ذﻛﺮ را ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ ﻳﻚ ﺟﻦ را ﺗﺴﺨﻴﺮ ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ. اﮔﺮ ﻓﻼن ﭼﻠّﻪ را ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺟﻦ ﺗﺴﺨﻴﺮ‫ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ. اﮔﺮ ﻓﻼن ﭼﻠّﻪ را ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ذﻫﻦ ﻃﺮف را ﻣﻲﺧﻮاﻧﻴﺪ، ﺗﺎ اﻳﻦﺟﺎ در آن ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰی از ﺧﺪا ﻧﻴـﺴﺖ. ﺧﻴﻠـﻲ‫اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻇﺮﻳﻒ اﺳﺖ.

ﻣﮕﺮ ﻣﻦ ﺧﻠﻖ ﺷﺪه ام ﻛﻪ ذﻫﻦ ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻠﻢ را ﺑﺨﻮاﻧﻢ؟ ﻣﮕﺮﻣﻦ ﺧﻠﻖ ﺷـﺪه ام ﻛـﻪ ﻏﻴـﺐ ‫ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻳﺎ ﺗﺴﺨﻴﺮ ﺟﻦ ﻛﻨﻢ ﻳﺎ ﻃﻲاﻻرض ﻛﻨﻢ؟ اﺑﺪا. اﮔﺮ ﻛﺴﻲ دﻧﺒﺎل ﻧﺴﺨﻪ ﻃﻲاﻻرض ﺑﺮود، ﺷﻴﻄﺎن ﺑﺮ او ﻏﺎﻟـﺐ ‫ﺷﺪه. ﻧﺴﻴﺎن ذﻛﺮ ﺧﺪا و رﺿﺎی او را ﻛﺮده. ﻃﻲاﻻرض ﻣﻲﺧﻮاﻫﻲ ﭼﻪ ﻛﻨﻲ؟ ﻛﺠﺎی ﻗﺮآن و رواﻳﺎت دارﻳﻢ ﻛﻪ اﮔﺮ‫ﻛﺴﻲ ﻃﻲاﻻرض داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﺰد ﺧﺪا ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﺑﻨﺪه ارزش دارد؟ اﮔﺮ ﻣـﺮدم وﻗﺘـﻲ ﭼﻨـﻴﻦ ﻗﺎﺑﻠﻴـﺖﻫـﺎﻳﻲ ‫ﻣﻲﺑﻴﻨﻨﺪ ﺧﻮدﺷﺎن را ﻣﻲﺑﺎزﻧﺪ ﺧﻮب ﻣﺮدم ﻣﺸﻜﻞ دارﻧﺪ. ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻔﻬﻤﻴﻢ ﺑﺮای ﭼﻪ ﺧﻠﻖ ﺷﺪه اﻳﻢ؟

‫اﻳﻦ راه، راه ﺻﺤﻴﺤﻲ ﻧﻴﺴﺖ، اﮔﺮﭼﻪ ﻣﺮدم ﻣﻲﭘﺴﻨﺪﻧﺪ. ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ آدم ﺧﻮﺑﻲ اﺳﺖ. ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ دوﺳﺖ دارم ﻣﺮدم ‫ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ آدم ﺧﻮﺑﻲ اﺳﺖ ﺧﻮد آن ﻧﻔﺲ اﺳﺖ و ﻏﻴﺮ ﺧﺪا.

اﮔﺮ ﺷﻨﻴﺪﻳﺪﮔﻔﺘﻨﺪ ﻓﻼنﻛﺲ ﻛﺮاﻣﺖ دارد، ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ ﻣﺎ ﺑﺮای ﻛﺮاﻣﺖ ﺧﻠـﻖ ﻧـﺸﺪه اﻳـﻢ. ﻣـﺎ‫ﻣﻲﮔﻮﻳﻴﻢ اﮔﺮ اﻳﺸﺎن دﻧﺒﺎﻟﻪروی اﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺻﻠﻮات اﷲﻋﻠﻴﻬﻢاﺟﻤﻌﻴﻦ اﺳﺖ ﺑﺎ او رﻓﻴﻖ ﻣﻲﺷﻮﻳﻢ. اﮔﺮ ﻧﻴـﺴﺖ روزی ‫دو ﻫﺰار ﺗﺎ ﺷﻖ اﻟﻘﻤﺮ ﻫﻢ ﺑﻜﻨﺪ ﻧﻤﻲروﻳﻢ.‫ﺧﻴﻠﻲ ﻣﺸﻜﻞ اﺳﺖ اﻧﺴﺎن ﺧﻮدش را ﻧﺒﻴﻨﺪ. ﻳﺎ اﮔﺮ ﻛﺴﻲ اﻧﺴﺎن را دﻳﺪ ﺗﻪ دﻟـﺶﻫـﻢ ﻏـﻨﺞ ﻧﺰﻧـﺪ ﻛـﻪ اﻟﺤﻤـﺪﷲ ‫ﻓﻼﻧﻲ ﻣﺎ را دﻳﺪ. ﺧﻴﻠﻲ ﻣﺸﻜﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ اول ﺧﻮدش را ﻧﺎﺑﻮد ﻛﻨﺪ ﺗـﺎ در وﺟـﻮد او ﺧـﺪا ﻣﻄـﺮح ﺷـﻮد. ﺣﻘﻴﻘـﺖ ‫ﺑﻨﺪﮔﻲ ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺖ.

ﺑﺎﻃﻦ اﻧﺴﺎن ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﺮای ﻏﻴﺮ ﺧﺪا و ارادت ﻏﻴﺮ ﺧﺪا و ﻟﻄﻒﻏﻴﺮ ﺧﺪا و ﻧﻈﺮ ﻣﺜﺒﺖ ﻏﻴﺮ ﺧـﺪا ‫ﻫﻴﭻ ارزﺷﻲ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﺎﺷﺪ
. اﺷﺘﺒﺎه اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ ﺣﺎﻻ اﻳﻦ ﻛﺎر را ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﺗﺎﻛﻢﻛﻢ ﺑﻪ آنﺟﺎ ﺑﺮﺳﻴﻢ. ﻣـﻦ ﻋـﺮض ‫ﻣﻲﻛﻨﻢ اﻳﻦ راه اﻧﺤﺮاﻓﻲ اﺳﺖ. اﻳﻦ ﺷﺮک ﺧﻔﻲ اﺳﺖ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۰
برگ سبز

درویشی در کوهساری دور از مردم زندگی می‌کرد و در آن خلوت به ذکر خدا و نیایش مشغول بود. در آن کوهستان، درختان سیب و گلابی و انار بسیار بود و درویش فقط میوه می‌خورد. روزی با خدا عهد کرد که هرگز از درخت میوه نچیند و فقط از میوه‌هایی بخورد که باد از درخت بر زمین می‌ریزد. درویش مدتی به پیمان خود وفادار بود، تا اینکه امر الهی، امتحان سختی برای او پیش ‌آورد. تا پنج روز، هیچ میوه‌ای از درخت نیفتاد. درویش بسیار گرسنه و ناتوان شد، و بالاخره گرسنگی بر او غالب شد. عهد و پیمان خود را شکست و از درخت گلابی چید و خورد. خداوند به سزای این پیمان شکنی او را به بلای سختی گرفتار کرد.


قصه از این قرار بود که روزی حدود بیست نفر دزد به کوهستان نزدیک درویش آمده بودند و اموال دزدی را میان خود تقسیم می‌کردند. یکی از جاسوسان حکومت آنها را دید و به داروغه خبر داد. ناگهان ماموران دولتی رسیدند و دزدان را دستگیر کردند و درویش را هم جزو دزدان پنداشتند و او را دستگیر کردند. بلافاصله، دادگاه تشکیل شد و طبق حکم دادگاه یک دست و یک پای دزدان را قطع کردند. وقتی نوبت به درویش رسید ابتدا دست او را قطع کردند و همینکه خواستند پایش را ببرند، یکی از ماموران بلند مرتبه از راه رسید و درویش را شناخت و بر سر مامور اجرای حکم فریاد زد و گفت: ای سگ صفت! این مرد از درویشان حق است چرا دستش را بریدی؟
  
خبر به داروغه رسید، پا برهنه پیش شیخ آمد و گریه کرد و از او پوزش و معذرت بسیار خواست.اما درویش با خوشرویی و مهربانی گفت : این سزای پیمان شکنی من بود من حرمت ایمان به خدا را شکستم و خدا مرا مجازات کرد.


از آن پس در میان مردم با لقب درویش دست بریده معروف بود. او همچنان در خلوت و تنهایی و به دور از غوغای خلق در کلبه‌ای بیرون شهر به عبادت و راز و نیاز با خدا مشغول بود. روزی یکی از آشنایان سر زده، نزد او آمد و دید که درویش با دو دست زنبیل می‌بافد. درویش ناراحت شد و به دوست خود گفت چرا بی خبر پیش من آمدی؟ مرد گفت: از شدت مهر و اشتیاق تاب دوری شما را نداشتم. شیخ تبسم کرد و گفت: ترا به خدا سوگند می‌‌دهم تا زمان مرگ من، این راز را با هیچکس نگویی.


اما رفته رفته راز کرامت درویش فاش شد و همه مردم از این راز با خبر شدند. روزی درویش در خلوت با خدا گفت: خدایا چرا راز کرامت مرا بر خلق فاش کردی؟ خداوند فرمود: زیرا مردم نسبت به تو گمان بد داشتند و می‌گفتند او ریاکار و دزد بود و خدا او را رسوا کرد. راز کرامت تو را بر آنان فاش کردم تا بدگمانی آنها بر طرف شود و به مقام والای تو پی ببرند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۲۳
برگ سبز

یکی از سایتهایی که منجما برای پیش بینی رویت هلال از اون استفاده می کنن این سایت هست

اکثرا هم درسته 

http://www.moonsighting.com/1435shw.html

به تصویر آخر توجه کنید

این تصاویر نشون دهندۀ اینه که سه شنبه عید فطر هست به احتمال زیاد اما بازم باید صبر کرد تا هیئتهای رویت هلال نتیجۀ رویتهاشون رو اعلام کنن و در نهایت نتیجه کلی اعلام بشه  

 

در هر صورت پیشاپیش عیدتون مبارک :)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۱۸
برگ سبز

السلام علیک یا امیرالمومنین...

ای ماه سر به مهر سر از سجده بر مدار...


پشت سرت کسی نشسته که شق القمر کند...

 

 

 

 

-----------------------------------

توی ماه رمضون امسال اصلا از خودم راضی نیستم اصلاااا

مثل گیجا می مونم، منگم، حجم کارم زیاد شده، حجم کارهای دانشگاهمم همینطور البته بهشم نمیرسم، اول ماه رمضون میرسیدم بیشتر حالا بعد از سفر مشهد تنبل شدم، پریروز خواستم به این تنبلی غلبه کنم اما باز کار ریختن سرم که باس سوال در بیاری، تا امروز ظهر افتان و خیزان داشتم به اون میرسیدم...

اما حالام که تموم شد حس رسیدن به اونو ندارم

افتادم توی خودم 

توی دلم

تو افکارم

به این فکر می کنم که دلم سنگین شده شاید، 

شایدم ذهنم درگیرو منگه که اینطوری حس می کنم

آخه جای همگی خالی تو مسافرت سه روزه به مشهد (که خوشبختانه مثل پارسال با میلاد امام حسن(ع) مقارن بود) از خدا و امام رضا خواستم سبکم کنن و با اینکه دیدن امام رضا (ع) بهم شادی میداد و نا خودآگاه لبخند رو لبم بود همش حتی موقع زیارت و گریه م نمیومد اما روز آخری یه شعر روی موبایلم باعث شد بزنم زیر گریه و عقده ی دل باز کنم

هی گریه کردمو دلم سبک شد، حس و حال خوبی داشتم، تمام خستگی و شلوغی این مدت رو هیچ مسافرتی اونم به این کوتاهی نمی تونست از تنم به در کنه و سبکم کنه الا مشهد الرضا و زیارت امام رئوف و امام عشقم، حتی اگه مسافرتی 10 روزه میرفتم به هرجای دیگه، نمی تونست بهم آرامش بده

و خدا رو شکر امام طلبیدن و آرامشی که میخاستم بهم دادن 

خیلی خوب بود جای همگی خالی 

خیلی حس قشنگیه اینکه وقتی اونجایی به هیچی فکر نمی کنی، ذهنت سبکه آرومه، دغدغه نداری، هرچیم میخای دعا کنی بقیه میان تو ذهنت تهشم واسه خودت دعا می کنی اما انگاری بازم آرامشه رو بیشتر دوست داری... خدایا به عزیزانت قسم به همه آرامش زیبات رو عطا کن به منم همینطور ...

 

حالا بعد از این سفر و سبکی متعاقبش، دلیل این حس ناخوشایند رو نمیدونم، فقط میدونم از خودم راضی نیستم بخاطر اینکه شاید اعمالی رو که میخاستم انجام ندادم شایدم عامل دیگه ای داره ... نمیدونم

 

خدایا توی این شبهای قدر و عزیزت به حق علی (ع) کمکم کن که بهتر از این ماه استفاده کنم، کمکم کن این نیتهایی که به دلم افتاده رو بتونم انجام بدم کمکم کن راهش برام باز و هموار بشه بدون کمک تو نمیشه ... حاجت همه رو به حق بزرگی و رحمت خودت بهشون عطا کن به منم همینطور، سلامتی آرامش و شادی رو به همه روی این کره خاکی عطا کن به من و خانواده و دوستام هم همینطور، هیچی با ارزش تر از سلامتی نیست پس به همه بده لطفا ... خلاصه هرکییی هرچیییی دلش میخاد خداجونم بحق چهارده معصومت بحق تمام عزیزان و مقربین درگاهت بهش عطا کن به من و خانواده و دوستامم همینطور ...

کمکم کن خداجونم

خیلیییییییییییییییییییی بهت نیاز دارم

من عاجزم و هیچی از خودم ندارم هرچی هست مال توئه و رحمت تو، خواهشا بازم هوامو داشته باش و خواسته هامو بهم عطا کن قربونت برم

 

خدا جونم منجی موعودت رو بخاطر روسیاهی ما نه بخاطر خوبی و پاکی و ارزش بنده های پاک و مقربت هرچه زودتر بفرست ظلم و جنگ داره بیداد می کنه و هیچ کس هم جز تو و منجی تو نمی تونه عدل و داد و آرامش رو برای انسانها به ارمغان بیاره، خداجونم به هممون رحم کن مخصوصا به کودکان و مردم مظلوم فلسطین و بقیه شیعیان مظلومت که دارن در نهایت مظلومیت می کشنشون، خدایا خودت به داد همه مون برس و ظهور حضرت مهدی (عج) رو هرچه سریعتر برسونcrying .... الهی آمییییییییییییییییییییییییییییییییین

خداجونم تو این شبهای عزیز همه مارو ببخش و بیامرز روسیاهیم و بنده ی گناهکارت خودت ببخشمون یا غافر الذنوب و یا ستار العیوبcrying ..​. الهی آمییییین

همه مارو عاقبت بخیرکن بحق علی (ع) angel..​. الهی آمیین

گره از مشکلات همه ما بگشاangel .... الهی آمیین

به هممون کمک کن دلهامون پر از عشق و شادی و بخشش بشه و دلامونو از کینه و قهر و سنگینی اون خلاص کنیم (خیلی سخته دلامونو پاک کنیم، و اونایی که بهمون بدی کردن رو ببخشیم کاملا، خیلییییی سخته، اما تو خودت نور عشق و بخششت رو به دلمون بتابون تو این شبهای زیبا و کمکمون کن که بتونیم همه رو ببخشیم و رها کنیم، تا راحتتر طلب بخشش از ذات مقدس و عاشق تو کنیم)heart ..​. الهی آمییییین

همه عزیزان مارو سلامتی و عمرباعزت بده و همه مریضا رو شفای عاجل عنایت کنangel ...الهی آمیییین

صلح و آرامش رو همه جای دنیا برقرار کن بحق علی و اولاد علی (ع)angel ...​. الهی آمیییین

هرکی هر آرزویی داره اگه به صلاحشه بهش بده به صلاحش نیست  حکمت نخواستنت رو بهش نشون بده تا دلش آروم بشهheart ...الهی آمییییین

خدایا همه مون رو دریاب و آنی ما رو به خودمون واگذار مکنangel .... الهی آمییین

 

خیلییییی ​دوست دارم خدا جونم heartدلمو پر از عشق و محبت و آرامشت کن مهربونترین مهربونها angelcryingheart

از همگی التماس دعای فراوون 

خیلی خیلیاااا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۹:۳۱
برگ سبز

قرآن درباره قوانین بهشت چه می‌گوید؟ «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ»؛ می‌گوید باغ سرسبز با درختان سر به فلک کشیده. دیده‌اید مردم سیزده به در به جنگل و طبیعت می‌روند؟ خدا می‌گوید من می‌دانم شما چه دوست دارید. بعد زیر درختانش نهرها جاری است. نهر از بالا جاری نیست که بگوییم در قیامت فرمول بهشت عوض می‌شود و آب‌ها سربالایی می‌روند؛ نه آنجا هم آب‌ها سرازیری می‌روند، همچنان که اینجا هم اینجوری است.

اگر کسی درختی را خشکاند، آنجا هم درختش خشکیده است. اگر کسی آشغال در جوی مقابل مغازه‌اش ریخت که وقتی بارانی آمد، آب بالا زد و آشغال همه مغازه‌ها را گرفت و خیابان بند آمد، آنجا هم جویش تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ نیست. بنده می‌گوید: خدایا چرا جویش کثیف است؟ خدا پاسخ می‌دهد، آنجا (در این دنیا) کثیف کردی و اینجا (در آن دنیا) کثیف است. یک باره می‌بینید کاخی می‌دهند که سقفش چکه می‌کند. خدایا چرا این ایزوگام نیست؟ می‌گوید: یادت است در دنیا معمار بودی، سقف‌ها را به خوبی ایزوگام نمی‌کردی و دو ماه بعد که باران می‌آمد، سقف چکه می‌کرد؟ آنچه ساختی چکه می‌کند، حال اینجا هم این بنا چکه می‌کند. به قول مرحوم فروغی بسطامی:

مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند
هر دست که دادند همان دست گرفتند
هر نکته که گفتند، همان نکته شنیدند

روایت هم دارد که «کما تزرع تحصد»، همان جور که می‌کاری، درو خواهى کرد. 

هیچ گندم کاشتی جو بر دهد؟
دیده‌ای اسبی که کره خر دهد؟

مگر می‌شود کسی تخم هندوانه بکارد و بعد بگوید یک زیارت عاشورا تنگش می‌زنیم و سوره وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ می‌خوانیم، یک فوتی می‌کنیم و صاحب نفس می‌آوریم و انشاالله تخم هندوانه زعفران می‌شود. ما در شهرمان که شمال است و سرزمین حاصل خیز دارد، چنین فرمولی بلد نیستیم . اگر یک جای دنیا چنین اتفاقی افتاد، یاد ما هم بدهید. نمی‌شود آقا جان. پشت کامیون‌ها نوشته است: «گشتم نبود، نگرد نیست» اگر تخم هندوانه بکارید، هندوانه درو می‌کنید و اگر زعفران بکارید، زعفران درو می‌کنید، منتها تلاشت را باید بکنی.

اینها همه مقدمه این جمله بود. در قرآن چند جا هست که حق دادنی است، نه گرفتنی؛ «لاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ». یک مدیری در یک اداره‌ای، یک کارفرمایی در یک کارخانه‌ای، یک مدیرعاملی در یک شرکتی، یک حاکمی بر یک مردمانی، یک شوهری در یک خانه‌ای، اول باید حقوق زیردستانش را به آنها بگوید که شما چنین حقی دارید. خانم! من شوهرت هستم ولی حق شما در این خانه این است، کارگران حق شما این است، کارمندان حق شما این است.

نگوییم اگر من در اتاق خود به عنوان مدیرعامل نشسته‌ام و نسکافه‌ام را می‌خورم و کارگرهایم مشغول کارند. اگر حقی از آنها ضایع شده اعتصاب می‌کردند، چون بیچاره‌ها نمی‌دانند که حقشان چیست و خبر ندارند. اگر حق مردم را به مردم گفتیم، حال اگر نداشتیم حقشان را بدهیم و بگوییم آقای معلم حق شما اینقدر است ولی حالا نداریم که این مقدار پرداخت کنیم و شما به ما ببخشید و عفو کنید؛ وقتی وضع ما خوب شد و نفت بیشتری فروختیم و انشاالله مالیات را از پولدارها گرفتیم، حق‌تان را می‌دهیم. این معلم آرام تر درس می‌دهد و بچه‌ها را تربیت می‌کند.

به امید روزی که در جامعه اسلامی، هر کسی حق دیگری را مراعات کند ولو به اندازه یک بوق زدن بی‌جا، یک توقف چند ثانیه‌ای بی‌جا در رانندگی، هیچ زنی حق شوهرش را نادیده نگیرد، هیچ مردی حق زنش را پایمال نکند، هیچ پدر و مادری حق فرزندانشان را ندید نگیرند، هیچ کارفرمایی حق کارگر و کارمند خودش را ضایع نکند.

انشاالله امید داریم چنین جامعه‌ای داشته باشیم و امید داریم که:

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت

 

حجت الاسلام و المسلمین نقویان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۴
برگ سبز

یه مطلب زیبا در مورد شهید بهشتی

حتما بخونید جالبن :

 

بچه ها بوی بهشت می آید 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۳ ، ۲۳:۱۹
برگ سبز

 

عازم یک سفرم ، سفری دور به جایی نزدیک
سفری از خود من تا به خودم ، مدتی هست نگاهم
به تماشای خداست و امیدم به خداوندی اوست
فرا رسیدن ماه رمضان ، ماه بارش باران رحمت الهی مبارک
التماس دعا

 

 

 

*** روزه تکلیف نیست؛ تشریف است. ***
مهم‏ترین اثر روزه بعد تربیتی آن است.
روزه روح آدمی را لطیف و اراده انسان را «قوی» و غرائز او را «تعدیل» می‏کند.
از مرتاضان، که از خوداری‏های مخصوص به تطهیر روح می‏پردازند،
گرفته تا صوفیان، که چله ‏نشینند و امساک از اصول آنها است،
و عارفان که می‏گویند: «اندرون از طعام خالی‏دار تا در او نور معرفت بینی.»
همگی نقش محوری روزه در خودسازی و تهذیب نفس را باور دارند؛
زیرا روزه، تمرین مقاومت و آمادگی روحی در خودسازی است.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۰:۵۷
برگ سبز

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۳ ، ۱۹:۳۰
برگ سبز