هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

هرکجا محرم شدی

چشم از خیانت بازدار

ای بسا محرم

که با یک نقطه مجرم می شود

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب

۳۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۱ ، ۲۰:۱۴
برگ سبز
انیمیشن جالب، بامزه و نکته دار:

کروت کریزی

ویدئو کلیپ:

پسر بچه ایرانی در بریتیش گات تلنت 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۴۰
برگ سبز

یه زمانی من خیلی فوتبالی بودم اما خیلی وقته که دیگه واسش وقت نمیزارم و فکرمو مشغولش نمی کنم شاید بخاطر اینکه دیگه جذابیتی توی فوتبالمون نمی بینم و از محیط و شرایطی که الان داره اصلا خوشم نمیاد

اما بخاطر داییهای شدیدا فوتبال دوستم آخرش ازش جدا نیستم و خواه نا خواه اخبارش رو می شنوم دیروزم بخاطر اونا و روزنامه های ورزشی که دستشون بود فهمیدم که جدال و درگیری بین عادل فردوسی پور و امیر قلعه نوعی اتفاق افتاده و واسه هم دیگه افشاگری میخان بکنن...

حالا من شخصا به عنوان کسی که روزی پیگیر فوتبال بود و برنامه نود (حالا اونم نه، به عنوان یک ایرانی و مخاطب) میخام نظرمو بگم -- کاری به چند و چون این اختلاف ندارم ولی یه چیزی رو قبل تر ها با دوست یا دوستانی مطرح کردم که خب شاید واسه اونا پذیرشش سخت بود و با من مخالف بودن اما حالا با این جریان خودم به این نتیجه رسیدم که اگه همه بحثم درست نبود اما ذاتش و اصل حرفم حق بود...

یکی از چیزایی که اسلام بهش خیلی اهمیت میده و همیشه توی روایات هم داریم و تاکید شده به حفظش، آبروی مومنه، آبروی مسلمونه ... درست؟!

اما این برنامه و اهدافش چه کرد؟ تا حالا به این فکر کردین برنامه نود چقدر تونسته به پیشرفت فوتبال ایران و فرهنگش کمک کنه؟ آیا از وقتی این برنامه سر کار اومد ادب و احترامها بیشتر شد یا کمتر؟ احترام مربیان و داورها بیشتر شد یا کمتر؟ احترام به همدیگه بیشتر شد یا کمتر؟

به نظر من روزبروز این ارزشها توی فوتبال ما کمتر شد و چیزهای دیگه ارزش شد

مدام ملت دنبال سوژه افتادن برای مچ گیری، دنبال ثبت خطاهای همدیگه که بگن آره اینجا اشتباه بود، از داور گرفته تا بازیکن و مربیان، مدام خواستن پته همدیگه رو بریزن روی آب و هم دیگه رو لو بدن که چی؟ دنبال حقیقت هستن و میخان افشاگری کنن!!!!

برادر من نیت شما خیر بود و دنبال حقیقت بودی، درست، ولی این راهش نبود و نیست، اگه سند و مدرک داری ببر دادگاه همون فیلمو غیره رو ببر مرجع تصمیم گیری فوتبال یا هرجایی، اینکه بیای جلوی چندین میلیون نفر آدم پته یکی دیگه رو بریزی روی آب و بی آبروش کنی، شاید از ارزش اون کم کنه و بی اعتبارش کنی اما به ارزش شخص شخیص شما هم اضافه نخواهد کرد (من واقعا کاری به اشخاص ندارم من نفس این عمل برام زشته و غیر قابل قبول). قطعا شما هم اشتباه می کنین، و همه حرفتون حق نیست، و قطعا با یک فیلم و سند هم نمیشه همه حق رو فهمید چون حیله های خبر نگاری زیاده (مثلا یارو فحش میده بعد درست موقعی فیلم برداری یا صدابرداری می کنه که طرف جواب فحش اونو داده و فقط دفاع از خود کرده، اونوقت نه تیکه خودش هست نه شرایطی که اونو باعث شده میرسونه... این فقط نمونه بود برای اینکه بگم همیشه فیلمو صدا و سند نمی تونه همه حق رو نشون بده).

اوایل که همینا بود بعد چاشنی تمسخر رو هم به برنامه تون اضافه کردین ... چرا؟ خواستین هجوی باشه که بازم پته کسی بریزه روی آب، خواستین از فنون کارتون استفاده کنین تا ملت بخندن؟ یا بازم حقیقت بود؟!!

من که میگم ریشه این افشاگریها و پته دیگران رو جلوی ملت میلیونی روی آب ریختن در عرصه سیاسی کشورمون هم از برنامه نود نشات میگیره (چرا؟ چون آقایون دیدن برنامه نود با این کار گل کرده و ملت هم خوششون میاد) حالا ببینین نتیجه این کار چی شد، و بی اخلاقی به کجاها کشیده شد، ملتی که روزی فرهنگ و ادبش نمونه بوده حالا به کجا رسیده، هممون شدیم خودخواه و بی اخلاق... (نمیگم همش واسه برنامه نوده، نه، ولی این کار شخصا به نظرم بی اخلاقی با عواقب  بسیار بد اجتماعی و فرهنگی هست که دامن هممون رو گرفته و می گیره)

حالا می بینین به کجا رسیدین؟! می بینین این فرهنگ مچ گیری آخرش دامن خودتونم گرفت؟!!

بهرام که گور می گرفتی همه عمر ... دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

بالاخره به حق یا به ناحق دامن خود آدم هم می گیره (همونطور که تمام افشاگریهای شما در مورد دیگران هم به حق نبوده و اعتبار کسی رو کم یا زیاد کرده ...) 

خلاصه که کلا جو فوتبال ما اصلا خوب نیست و خیلی ارزشها ضد ارزش شدن و خیلی ضد ارزشها، ارزش ... و بجای فوتبال بازی کردن داریم حاشیه بازی می کنیم و خب باعث بخش زیادی از این اتفاق برنامه نود هست به نظرم ...

و ای کاش روزی بتونیم برگردیم به احترام و ادب و فرهنگی که روزی مایه افتخار ایران و ایرانی بود نه باعث سرافکندگی ... (هم فوتبال هم سیاست هم کل جامعه)


پ.ن:

یکی از دلایلی که باعث شد جراتم برای نوشتن این پست و ابراز نظر بیشتر بشه این بود که با یکی از داییهای فوتبالیم هم صحبت کردم و اونم نظرش همین بود و خب دیدم اونم که شدیدا فوتبالیه همین نظر رو داره و صرفا مال من ِ تقریبا غیر فوتبالی نیست ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۱ ، ۰۵:۰۵
برگ سبز
نفس کز گرمگاه سینه می آید برون

ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است

پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک

****

روزی به پیر میکده گفتم که عمر چیست؟

پلکی به روی هم زد و گفتا که «هان! گذشت...»

گفتم که عشق چیست؟ تهی کرد جام و گفت:

«بر هر کسی به شیوه ای این داستان گذشت...»

نصرت رحمانی

****

فکر شنبه تلخ دارد جمعـــــــــــه ی اطفال را

عشرت امروز بی اندیشه ی فردا خوش است

****

انگار خدا کم شده در مسجدها

حق درهم و برهم شده در مسجدها

از بار گناه این ریا کاری هاست

محراب اگر خم شده در مسجدها

عباس صادقی

****

ابر هم در بارشش قصد فداکاری نداشت

عقده در دل داشت روی خاک خالی کرد و رفت

****
ای دوش نشین حضرت خوبی ها 

مصداق تمامی جوانمردی ها

 اینجا همه عاشق تو هستند علی(ع) 

محبوب ترین مرد نظرسنجی ها


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۱ ، ۱۸:۱۴
برگ سبز
بر اساس مصوبه جدید کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، «درج پیوند (لینک) یا تبلیغ تارنماهای فیلتر شده در پایگاه های اینترنتی» جرم محسوب می شود.

 
براساس اعلام تارنمای کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، این کارگروه طی مصوبه ای در پنجاه و پنجمین جلسه خود که چهارشنبه18 بهمن ماه برگزار شد، «درج پیوند (لینک) یا تبلیغ تارنماهای فیلتر شده در پایگاه های اینترنتی» را مجرمانه دانست.

بنابراین گزارش؛ با اضافه شدن این بخش به بند «ج» فهرست مصادیق محتوای مجرمانه، از این تاریخ، لینک دادن به تارنماهای فیلتر شده از جمله شبکه های اجتماعی فیس بوک و گوگل پلاس، مجرمانه است.
براساس این قانون با وبلاگ ها و پایگاه های اینترنتی متخلف برخورد خواهد شد.

منبع: روزنامه هفت صبح

---------------

دوستان من که با فیسبوک کاری ندارم از لینکاشم استفاده نکردم تا حالا اما از پلاس برای شعر و عکسهای دکوراسیون زیاد استفاده کردم و لینکشو توی وبم گذاشته بودم اگه توی وبم مشاهده کردید مال قبله از این به بعد دیگه نمیزارم :-S

ولی چرا؟! :| حیف بود اون شعرها و عکسهای دکوراسیون و خلاقیت که توی پلاس بودااا :(

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۱ ، ۱۹:۱۰
برگ سبز
با اینکه بهترم اما اصلا حس و حال کاری رو ندارم

خیلی اتفاقا باعثش شده

زمونه

روزگار

دنیای بی ارزش

فوت دایی

آدمها

غم خودم و خاطراتش

دو رویی

تملق و اغراق یه عده

و مظلومیت و نجیبی یه عده دیگه

تو بوق و کرنا کردن و ظاهر سازی یه عده

و در اوج مظلومیت بودن و دم نزدن یه عده دیگه

اینکه در ظاهر خیلی آدمها دور و برتن فامیل و آشنا و دوست اما در واقع احساس بی کسی می کنی

یعنی همون " پُر کَس ِ بی کس"


آویزون بودن یه عده آدم به اونایی که در ظاهر خیلی غنی هستن

و مناعت طبع داشتن یه عده دیگه

بی معرفتی

غریبی

شانس داشتن یه عده و بی شانسی یه عده دیگه

یکی هرکاریم بکنه هر چی هم محبت کنه دیده نمیشه و انگاری وظیفشه یکیم کوچیکترین کاریش دیده میشه

یکی همیشه بیادشن یکی باشه و نباشه بیادش نیستن

و این مثل معروف: از دل برود هرآنکه از دیده برفت

واقعا همینه 

خیلی زود فراموش میشی

زودتر از چیزی که فکرشو بکنی

و

و

و

....

دلم خیلی گرفته، تلخم، حس و حال هیچ کاری ندارم موودم پایین ِ رو به خنثی ست.

اومدم نت، رفتم یه سر به فروم بزنم که شاید بهتر شم اما همش تاپیکا رو باز کردم نخونده بستمشون

دست و دلم نمیره به کاری، اومدم اینجا بنویسم شاید سبک شم اما خیلی توفیری نکرد

بی حس شدم، خنثی ...

شاید بی حس بودن بهتر باشه ...

میشه بی حس باشم مثل سنگ؟

می تونم؟

تو این لحظه که دلم میخاد باشم شاید دیگه اینطوری این چیزا اذیتم نکنه و بهتر باشه ...

می تونم؟

...


-------------

امروز بابت دو چیز از خدا ممنونم خیلیم ممنونم و شکر بابتش:

سلامتی خودمو خونوادم. خدایا شکرت

کنار هم بودنمون و مهر و محبت بینمون علی الخصوص محبت بی دریغ مادر عزیزتر از جونم که هیچ وقت نمی تونم محبت و زحماتشو جبرانش کنم و از خدا سلامتیشو میخام و اینکه همیشه سایه مهر و محبتش بالای سرمون باشه. خدایا همیشه سایه پدر مادر همه رو بالا سرشون حفظ کنه واسه منم همینطور بحق علی ...

------------

امشب 1 ساعت و خورده ای توی کلاسم با شاگردام به چیزی فکر نکردم و گهگاهی خندیدم از دستشون و امشب فقط یه چیزی باعث لبخند با ذوقم شد، اونم دیدن هلال ماه و عکس گرفتن ازش پشت فرمون و توی مسیر برگشتن به خونه بود...

------------

امشب شب اول قبر دایی ماست. برای شادی روحش صلوات

خدا ما رو هم بیامرزه و آخر و عاقبتمونو ختم بخیر کنه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۳۹
برگ سبز


چند وقت پیش وقتی راجع به سریال زمانه داشتیم با خواهرم حرف میزدیم و من میگفتم اصلا مثل کارهای قبلیش نیستو این حرفها و بازی بعضی بازیگراش خوب نیست صحبت به نتیجه ی این داستان رسید که خواهرم یه چیزی گفت، گفت: حسن فتحی رو نمیشناسی؟ هیچ وقت به همین راحتی نمیزاره انتهای سریالاش قابل پیش بینی باشه، و پیچیده ش می کنه...

آره راست میگه این خصوصیت توی سریالاش هست. منم باید اعتراف کنم با اینکه این سریالش به دلم ننشست مثل قبلیا و حرصمو در میاره، اما این خصلت پیچیدگی و قابل پیش بینی نبودن (حداقل بسادگی) خصلت خوب و جذابیه و بیننده رو تا انتها می کشونه... البته باید گفت آموزنده هم هست... (هر دست که دادی به همان دست بگیری...)

در کل خسته نباشید جناب فتحی و همه عوامل این سریال :)

----------

جملۀ پایانی این قسمت یه جمله خاص بود. جمله ای که نیکخواه گفت:

تو هیچ جای دنیا مثل ایران نمیشه براحتی پول درآورد ......

آره، اما شاید بهتر باشه بگیم تو هیچ جای دنیا مثل ایران نمیشه براحتی سر مردم کلاه گذاشت و خونشون رو تو شیشه کرد، هیچ جا نمیشه براحتی ِ اینجا بهشون انداخت!!! و قص علی هذا...           

افسوس و صد افسوس ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۱ ، ۰۷:۲۲
برگ سبز
گاهی معرفت یه دوست خیلی بدلت میشینه، شیرینه برات، مخصوصا وقتی که حواست نباشه و یهو پیامی ازش دریافت کنی اونوقته که حسابی می چسبه بهت ...

هم شرمندت می کنه، هم دلتو شاد ...

یه دوستی دارم که وقتی کلاس یوگا می رفتم با هم بودیم ایشون چهلو خورده ای شایدم بیشتر سن دارن اما خیلی با معرفتن... (یه زمان کوتاهی هم حروف انگلیسی رو بهشون یاد دادم)

بین اون جمع تنها کسی که گهگاهی با اس ام اسهای قشنگ منو یاد می کنه ایشونن. سه چهار سالی میشه که دیگه همو ندیدیم اما بعد از این مدت هنوز لطف و معرفتشون بهم میرسه.

امروزم یه اس ام اس واقعا زیبا واسم فرستادن که به دلم خیلی نشست و منم واسه اونایی که عزیزترن برام ارسالش کردم...

همین باعث شد بخاطر معرفت و یادشون این پست رو بنویسم :)


ما زهر صاحبدلی یک رشته فن آموختیم

 عشق از لیلی و صبر از کوهکن آموختیم

گریه از مرغ سحرخودسوزی از پروانه ها

صد سرا ویرانه شد تا دوستی آموختیم!


ممنون خانم آقایی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۱ ، ۲۲:۴۷
برگ سبز
امشب رفته بودیم نمایشگاه بعد از مدتها

اونم صرفا واسه window shopping نه بقصد خرید. وقتی میومدیم بیرون یه غرفه بود باقالی پخته و لبو میفروخت بعد ملت هم صف کشیده بودن بخرن، ما هم رفتیم بگیریم، بعد این وسط بعضی از آقایون بی نوبت میمودن جلو اصلا هم کار نداشتن چند نفر دیگم واسادان تو نوبت خانومها هم اون کنار ...

تا اینجا رو داشته باشین

بعد از اون طرف یه خانوم چادری دیگه اومد بچه بغل از راه رسید رفت پیش مرده که بی نوبت اومده بود و واسش گرفته بود ظرفو گرفتو اومد کنار میز که مخلفات رو بریزه روش... اینم تا اینجا

یه خانوم دیگه (مانتویی) هم که حالا دیگه نوبتش شده بود دو تا ظرف گرفت اونم داشت مخلفات میریخت روش که دست اون چادریه خورد به ظرفشو ریخت، بعد خانومه گفت چرا زدی زیر دستم خب صبر کن دیگه، بعد پررو پررو گفت من نزدم، خودتون حواستون رو جمع کنین !!! آبجی منم بهش گفت عوض معذرت خواهیته؟ راستم میگفت، خب یک کلام بگو ببخشید دیگه چرا پررو بازی در میاری؟!!!!، آخرشم خانوم مانتوییه با دوتا بچش رفت و بهش گفت حالا من که نمیخاستم پولشو ازت بگیرم ولی معذرت خواهی می کردی (با یه حالت انزجار هم گفت اینو ...)

این صحنه باعث شد به چندتا چیز فکر کنم، اینکه بعضیا ادب ندارن واقعا، اینکه بی ادبی مسریه (شوهره بی نوبتی کرد زنشم اینطوری، پس سرایت می کنه تو خونواده) و یاد یه طرف دیگه قضیه هم افتادم که برعکس این مورد بود...

زمان دانشجویی یه بار از دانشگاه که بر می گشتیم وقتی از اتوبوس پیاده شدم داشتیم بدو بدو میرفتیم با سرعت که به خط واحد برسیم بعد من حواسم نبود فکر کنم یا یه برخورد خیلی آروم و ساده با یه خانوم مسن داشتم یا اینکه پام فقط به پاش گیر کرد دقیق یادم نیست فقط یادمه خیلی شدید نبود، بعد من برگشتم گفتم آخ ببخشید معذرت، بعد همچنان شاکیییی برگشت توپید بهم و هی صداشو برد بالا منم که عجله داشتم همینطوری به راهم ادامه دادمو وقتی ازش جدا می شدم گفتم خوب شد معذرت خواهی کردمااا، اگه نمی کردم چیکار می کردی دیگه!!!! بعدم رفتم دیگه محل ندادم...

این دوتا ماجرا به آدم نشون میده که هم باید جنبه و شعور معذرت خواهی کردن داشته باشی هم جنبه و شعور اینکه ازت عذرخواهی کنن در هر صورت اگه هر کدومو نداشته باشی نتیجه خوبی به همراه نداره ...

(البته این در موارد ساده و پیش پا افتاده ست در مورد مسائل خاص و حیاتی نمیشه به همین راحتی در موردش حرف زد یا عمل کرد یا تصمیم گرفت)


--------------

امشب شنیدیم دایی مامان حالشون خوب نیست، از همگی التماس دعای فراوان ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۱ ، ۰۸:۱۱
برگ سبز
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب

یا رب مباد آن که گدا معتبر شود

حضرت حافظ

****

یک نقطه بیش، فرقِ رحیم و رجیم نیست!

از نقطــه ای بتــرس که شیطـانی ات کنند

فاضل نظری

****

در این زمانه که شرط حیات نیرنگ است

دلم برای رفیقان بی ریا تنگ است..

****

چو پرده دار به شمشیر می زند همه را

کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند....

****

خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من

ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت

****

افسوس که نان پخته خامان دارند

اسباب تمام، ناتمامان دارند

آنان که به بندگی نمی ارزیدند

امروز کنیزان و غلامان دارند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۲۶
برگ سبز