هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

هرکجا محرم شدی

چشم از خیانت بازدار

ای بسا محرم

که با یک نقطه مجرم می شود

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب

۱۷ مطلب با موضوع «تلنگر» ثبت شده است

 

اندر حکایت مقدس کردن آدمی، بعضیهامان تا جایی پیش می رویم که کم مانده یک علیه السلام به وی چسبانده، در

 

برابرش سجده کنیم ..

 

تا این حدددد 

 

خدایا خداوندا عقلی مضاعف عطا فرما به بندگانت 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۰۶
برگ سبز

آدم نمیدونه چی بگه

وقتی بچه دو ساله ی فامیل رو میبینی که چطوری با اون انگشتای کوچولو و ظریف و نازش مثل آدم بزرگا با موبایل لمسی باباش کار می کنه و جای نرم افزارها و آهنگهایی که میخاد رو بلده (تازه بقول مامان باباش جاهایی رو میره و چیزهایی رو باز می کنه که خودشونم نمیدونن چیه!!) ، نمیدونی از هوش و تیز بودن این بچه و بچه های این دور زمون ذوق کنی و دلت غنج بره یا تاسف بخوری بخاطر اینکه فردای این بچه ها بدون بازیهای کودکانه ی بیرون از خونه که ماها تو بچگیمون تجربه ش کردیمو بچگی کردیم و سرگرم شدن با تبلت و اینترنت و موبایل چه خواهد بود ؟!!!

 

دیگه از کل بازیها، بالا بلندیها، گرگم به هوا، تیله بازی، یه قل دو قل، قایم باشک، طناب بازی، عروسک بازی، خاله بازی و معلم و دکتر بازی، هفت سنگ، الک و دولک ، گل کوچیک، کشتی، اوووووه کلی بازیهای باحال دیگه ای که داشتیم ، دیگه از اینا اثری می مونه واسشون؟!!!!

 

خدایا آینده ی این بچه ها چی میشه؟!! 

نمیدونم والا، کاش میشد یه چوب جادویی یا چراغ جادو داشتیم و جلوی سرعت این پیشرفتها رو می گرفتیم ... چه آرزوی بیخودی، معلومه که نمیشه و نمی تونیم .... :(

تنها کاری که می تونیم بکنیم اینه که تلاش کنیم در کنار این سرعت و پیشرفت تکنولوژی، بچه هامون رو با اعتقاد و باور درست و سالم، با محبت و عشق خونواده و بالاتر از همش با یاد خدا پرورش بدیم، یاد خداست که آینده ی بچه ها رو بیمه می کنه... 

 

خدایی کار پدر مادرهای الان خیلی سختتر از قدیمه، چون بچه های قدیم اینقدر در هجمه اینهمه اطلاعات و مطلب و سرعت تکنولوژی نبودن و اینقدر آسون در دسترسشون نبود، حضرت علی (ع) هم گفتن باید با زمانه پیش رفت، پس نمیشه جلوی بچه ها رو گرفت و از امکانات محرومشون کرد چون هرچی بسته تر باشن اونوقت میرن بیرون جای دیگه پیداش می کنن، پس بقول یکی جلوی چشممون باشن و امکانات در دسترسشون باشه بهتر از بیرونه، اما باید مدیریت کرد و کنترل شده (محسوس یا نامحسوس) در دسترسشون قرار داد ....

 

الغرض که تربیت و بزرگ کردن بچه های الان به مراتب سختتر از قبله ، در نتیجه پدر مادرها هم باید بروز و آپدیت کنن خودشونو تا بتونن بهتر و سالمتر آینده های بچه ها رو تضمین کنن ...

و کااااش در کنار همه این امکانات از محبت و عشقشون به بچه ها کم نزارن و فقط دنبال آب و نون جسمیشون نباشن و فکر کنن کافیه  ...

 

خدایا به همه پدر مادرهای این زمونه کمک کن همونطور که به پدر مادرهای ما کمک کردی تا بچه های خوب و سالمی تربیت کنن و یاد خودت رو در زندگی و تک تک لحظه هاشون (مون) جاری کن بحق عزیزانت ... آمین

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۱۳
برگ سبز

روزی یکی از اولیاء به الیاس و خضر علیهم السّلام شکایت کرد که مردم بسیار غیبت می کنند و حال آن که غیبت از گناهان کبیره است و هر چقدر آن ها را نصیحت می کنم و از غیبت کردن منع می نمایم سخن مرا نمی شنوند و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند. 

حضرت الیاس علیه السّلام فرمود: 
چاره این کار آن است که هر کس وارد مجلس شد به او بگو که بگوید: 

«بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ وَ صَلّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» 

که در این صورت خداوند ملکی را بر اهل آن مجلس موکّل می گرداند که هرگاه کسی شروع به غیبت نماید آن ملک او را از آن باز دارد و از حق تعالی سؤال نماید تا آن قوم را از غیبت کردن نگاه دارد. 

حضرت خضر علیه السّلام فرمود: 
چون کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس بگوید 

«بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ وَ صَلّی الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» 

حق تعالی ملکی را می فرستد تا آن که نگذارد که اهل آن مجلس غیبت او را نمایند.

پی نوشت:

۱. وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۴۲. 

۲. عرفان و عبادت، ص۳۵۵.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۲۶
برگ سبز

خدایا جون ما (دستی بر ریش) جون هر کی دوست داری به هرکی هرچی میدی ظرفیتشم بده 

به ما هم همینطور

آمیییییین

 

وقتی عنوان منشی تو سازمانهای مختلف به سر دفتری تغییر پیدا می کنه از جمله دانشگاه، باید انتظار گم کردن خود توسط منشیان گرامی هم داشت...

 

دو مرتبه است که میریم برای دیدن استادامون (یکی معاون آموزشی دانشگاه و مدیر گروه رشته خودمون هستن و یکی هم معاون مالی و هر دو از اساتید محترم و گرامی ما) هر بار هم میخاستیم این اساتید رو ببینیم و مشکلاتمون رو باهاشون مطرح کنیم اما این خانوم منشی گرامی اول سین جیمت می کنه که چی کار داری؟ کارت چیه؟ واسه چی میخای بری؟ و و و ... هر دوبارم سنگ قلابمون کرده که برید پیش یکی دیگه !!!!

چنانم گارد میگیره و مثل چی میاد تو سینه ت که انگار خدای نکرده تو شاخ داری یا تروریستی و میخای بری استادتو ترور کنی

بار اولم دوست من برگشت بهش گفت روابط عمومی این دانشگاه خیلی ضعیفه با این رفتارشون ... حالا خانوم بهشون بر خورده و لج افتادن

بگو زن حسابی به تو چه که من چی کار دارم، ایشون مدیر گروه منن و من می تونم باهاشون مشکلاتمو مطرح کنم به هیچ وجه به تو مربوط نیست که کار من چیه تو فقط وظیفه ت اینه که هماهنگ کنی و وقت ملاقات بدی برای ارباب رجوع ... والسلام 

حتما من باید دروغ بگم؟ یا باید بگم کار خصوصی و شخصی دارم که بزاری؟!!! (یکی از همکلاسیا اینو گفت اجازه داد بهش !!!!!!!)

امروزم میگم واسه امتحانمون کار دارم باهاشون میگه: کارت چیه؟ امتحانت چی بوده؟ کِی بوده؟ ... میگم امتحانمون با ایشون نبوده ولی مشکل پیش اومده میخایم صحبت کنیم باهاشون ... برگشته میگه برو پایین پیش فلانی درخواست بنویس اینجا کاری نمی کنیم برات !!!!!!

 

مسخره زبون نفهم 

رفتیم پیش مسوول گروه که ایشونم خانومن ولی خدا خیرشون بده کمک کردن بهمون و حداقل شماره استاد رو دادن (این کجا و ان کجا) ، میگیم ما میخایم استاد فلانی رو ببینیم باید کیو ببینیم؟!!!! نمیزاره بریم ببینیمش چرا؟! گفت اصلا به اون ربط نداره مگه شما ارشد نیستین میگیم چرا میگه خب ارشدا هروقت بخان میتونن استادو ببینن و مدیر گروهتونن میرید تو در میزنید باز می کنید ... میگم نمیزارهههه سریع میاد تو سینه ت (البته تقصیر خودمونه خواستیم خوب برخورد کنیمو بهش احترام بزاریم باید مثل بقیه بهش محل نمیدادیم اصلا نمی پرسیدیم ازشو حسابشم نمی کردیم میرفتیم تو تا حالش جا بیاد) ، تعجب کرد!! خنده ش گرفت، یکی دیگه از دانشجو ها هم اومد گفت بابا از اول همین بوده این ... اخلاقشه ... 

خب بیخود کرده وقتی ظرفیت نداره مسوول میشه indecision

والاااا

خودمونیم بعضی از زنا واقعا ظرفیت ندارن قشنگ خودشونو گم می کنن فک می کنن خبریه 

اه اه 

 

خدایا این بی ظرفیتی رو نسیب هیچ کس نکن نسیب منم نکن ... کمکم کن هر جایی بودم و هر مقامی تا حدی که دستم بر میاد کمک کنم و کار کسیو راه بندازم 

آمیییین 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۲۴
برگ سبز

"قانونی که پشت اتفاقات نهفته است تکامل نام دارد ..."

 

 

عجب جمله ای بود 

حرفی که جواب این ساعات منه ...

شکر smiley

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۲ ، ۲۰:۴۳
برگ سبز

با آدمهایی که گوشاشون بسته ست و دهنشون باز اصلا نباید بحث کرد

تا وقتی خودشون نخوان بشنون، نمیشنون 

اینکه بخای متقاعدشون کنی کار بیهوده و اشتباهیه

باید خودشون بخان تا آمادگی شنیدن پیدا کنن

وقتی کسی فقط و فقط خودشو میشنوه 

پس اصلا نباید باهاش بحث کرد

اینکه فکر کردی میتونی باهاش بحث کنی و متقاعدش اونم به شکلی مسالمت آمیز، سخنت در اشتباه بودی

زهی خیال باطل

نرود میخ آهنین در سنگ


**********************

این امتحان بخوبی گذشت

خدایا کمکم کن فردا برسم همه شو بخونم و پس فردا هم از پس امتحان بخوبی بر بیام 

خدایا ممنونم ازت

شکرت بخاطر کمکت

نرجس خاتون از شما هم ممنون 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۲۳:۳۳
برگ سبز

دیدین یوقتایی یکی غمو غصه ای داره و باید فراموشش کنه ولی بعضیا به طرق مختلف هی یاداوری میکنن و نمیزارن؟!

مثل مرگ*

وقتی یکی میمیره روایت داریم (فک کنم) که اگه مدتی گذشت نباید حتی تسلیت بگی چون یاداوریش داغ داغدیده رو تازه میکنه بزارید بگذره وسرد بشه براش ....

وقتی مرگی اتفاق میفته با یاداوریش داغ طرف رو تازه نکنیم براش

بزاریم فراموش کنه بهش کمک کنیم نه که زالو صفتانه مرتب با عناوین مختلف بیادش بیاریم

بعضیا بدجور انرژی منفین و خواسته یا ناخواسته بتازه موندن داغ مرگ کمک می کنن

البته طبیعیه که داغدار تا مدتی به این مصیبت چسبیده و سراسر منفیه و یاداوری میکنه بخودش اما از یزمانی ببعد زمان بسرد شدن داغ کمک میکنه و جز در موارد استثنایی که طرف خودش نمیخاد,  روند فراموشی اتفاق میفته و اینجاست که دیگه نباید یاداوری کرد

پس وقتی یکی رو که مرگی توی زندگی براش اتفاق افتاده مخصوصا نزدیک, بعد از مدتها دیدیم راجع بهش نپرسیم و جویا نشیم تا غمو غصش مجددا احیا نشه


* این مرگ هم میتونه مرگ شخص باشه هم مرگ رابطه مثل عشق,دوستی, و ...(در مورد اخر هم هی براش خبر نیاریم ببریم که میشیم مصداق همون زالوی انرژی و ماهیگیر از اب گل الود. بزاریم هضم این مرگ راحتتر باشه واسش نه با زجر)


پ.ن:

دیدم زیاد که میگم، اونم در هر دو مورد... و هممون ممکنه اینکارو خواسته یا ناخواسته انجام بدیم

خدایا کمکم کن که باعث آرامش باشم نه باعث ناراحتی و زجر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۰۰
برگ سبز