هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

هرکجا محرم شدی

چشم از خیانت بازدار

ای بسا محرم

که با یک نقطه مجرم می شود

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
محبوب ترین مطالب

پر از گفتن اما خاموش ...

جمعه, ۲۳ تیر ۱۳۹۱، ۱۱:۴۱ ب.ظ
دیدین آدم یه وقتایی پر از حرفه، پر از درد دله، پر از گفتنه، میخاد بگه، بنویسه، فریاد بزنه آییییییییییییییی ....

اما...

هرکار می کنه نمیشه، نمی تونه، نمیاد چیزی به زبونش که بگه، نمیدونه چی باید بگه اصلا،

تهش میشه ...

فریاد بی صدا، فریاد خاموش، نوشته های سفید، سکوت ... و باز هم سکوت ... 

من الان همینم، دلم گرفتست و پر از گفتنیهای نا گفتنی اما نمیدونم چی بگم، چی بنویسم، از چی بنویسم

از کجا شروع کنم، انگار پرم از حرف اما خالیو بی صدام ...

پس باز میشود همان

سکوت و باز هم سکوت

فریاد بی صدا

دلنگاره های خاموش

--------------------------------------------

نمیدونم چرا مدتیه همه یجوری شدیم. حس و حال خوشی نیست، همه گرفتارن انگار، همه بی حس و حالن،

دل گرفتن، کم پیدان، کم حرفن، یادی نمی کنن...

یعنی چیزی داره تغییر می کنه واسمون؟ بینمون؟ ....

نمیدونم


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۲۳
برگ سبز

نظرات  (۳)

۲۴ تیر ۹۱ ، ۰۹:۱۴ ستاره دریایی
من دوستمو میخوووووووووووووووام
زندگی پرتغییره یادمون نره ازین تغییرات برا خوب کردنه حالمون استفاده کنیم



عزیییزم
ایشالا
باید عوض شیم، نه؟
باید بی تفاوت شیم، نه؟
این از همه ش بهتره، نه؟
عجب جملاتی گفته بودی تو پست قبلی، نه؟
من یه روز نبودم این همه پست گداشتی، نه؟
باشه دیگه، نه؟
اگر بلاگفا بذاره من این کامنت رو بذارم پرواز میکنم، نه؟
:))



آره حتما، شاید، نمیدونم

آره حتما، شاید، نمیدونم (ولی مشکل من اینه بی تفاوت شدن مساوی با دیگه دوست نداشتن مثل قبل، حالا بی تفاوتی به چیزی یا کسی؟ از این حس خوشم نمیاد اصلا ولی بارها واسم پیش اومده وقتیم پیش بیاد دیگه اون حس دوست داشتنی که قبلا داشتم نسبت به اون موضوع، چه شخص چه شی، دیگه ندارم. بی حسو بی تفاوت میشم بهشون، حالا شی رو شاید بشه بگی این حس تعادل میاره برات اما واسه شخص بی تفاوتی میشه بی حسی مخصوصا اونایی که دوسشون داری. واسه من که اینطوریه، جدیدا هم این بی تفاوتی ناخواسته نسبت به بعضی افرادی که دوسشون داشتم داره میاد سراغم و انگار اجتناب ناپذیره چون خودشون میخان، خودشون خواستن، اینطوری بیشتر می پسندن، شاید چون خیلی چیزا داره تغییر می کنه، اینم بخشی از زندگیه دیگه که البته من هیچ وقت دوسش نداشتم اما انگار چاره ای نیست رسم زمونه اینه.
یه دوستی می گفت: "شرایط تغییر کرده، آدما عوض نشدن اگه شرایط برگرده آدما همون میشن" اما من میگم آدمام عوض شدن شاید همین شرایط عوضشون کرده، اما اگه صرف شرایط هم باشه، شرایطم دیگه بر نمیگرده. اونوقت فقط می تونی بگی یادش بخییییر [رویا] گاهیم دلتنگ میشی و ممکنه اشک تو چشات حلقه بزنه به خاطر دلتنگی قدیمو دوستان قدیمی که بودنو حال و هوا و دوستیاشون صمیمی تر بود و الان خیلی چیزا فرق کرده. . .
کلا یادش بخیر چیز دیگه ای نمیشه گفت[رویا])

اوهوم خیلیییی

اوهوم چشمتو دور دیدم

باشه، باشه

پس الان در آسمان بسر میبری نه

راستی رسیدن بخیر
دقیقا حرفای دل منو زدی
حالا تصور کن واسه من زیاد پیش اومده که دیگران از کنار احساسم ساده گذر کنن و برن....بیخیال این دنیا...بیخیال احساس من....کلا بیخیال




بیخیال بقیه. خودمونو عشقست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی